تنهایی بپذیر که تنها هستی، تنها زاده شدهای و تنها خواهی مرد | کوین ترودو
تنهایی
بپذیر که تنها هستی، تنها زاده شدهای و تنها خواهی مرد و باید این واقعیت را بپذیری که تنها زندگی میکنی.
شاید در جمع باشی ولی تنها زندگی میکنی. شاید با همسر و دوست دختر یا دوست پسرت زندگی میکنی، آنان نیز در تنها بودن خودشان تنها هستند و تو هم در تنها بودن خودت تنهایی؛ و آن تنها بودنها همدیگر را لمس نمیکنند، هرگز همدیگر را لمس نمیکنند.
شاید با کسی بیست سال یا سی سال و یا پنجاه سال زندگی کرده باشی، فرقی ندارد با همدیگر بیگانه خواهید ماند همیشه و همیشه بیگانه خواهید بود.
این واقعیت را بپذیر که ما بیگانه هستیم؛ که من تو را نمی شناسم و تو مرا نمیشناسی، من خودم نمیدانم که کیستم پس چگونه میتوانم تو را بشناسم؟!
ولی مردم تصور میکنند که زن باید شوهرش را بشناسد و شوهر تصور میکند که زنش باید او را بشناسد. همه طوری عمل میکنند که گویی دیگران ذهنشان را میخوانند و باید بشناسند و حتی قبل از اینکه نیازها و مشکلاتت را بازگو کنی، دیگران باید آنها را بدانند و باید کاری بکنند.
تمام اینها بی معنی است، هیچکس تو را نمیشناسد حتی خودت نیز خودت را نمیشناسی!! پس انتظار نداشته باش که دیگری تو را بشناسد این امکان ندارد طبیعت امور چنین نیست. ما بیگانه هستیم، شاید تصادفی ملاقات کرده باشیم و با هم هستیم ولی تنها بودن ما وجود دارد. این را فراموش نکنید زیرا باید روی آن کار کنید فقط از این نقطه است که می توانید نجات یابید و رستگار شوید...
ولی شما درست عکس این را انجام میدهید؛ دوست پسر، دوست دختر، به سینما برو، مسابقه ی فوتبال، در جمعیت گم شو، در سالن دیسکو برقص، خودت را فراموش کن؛ الکل بخور، مخدر مصرف کن؛ ولی هر طور شده نگذار این تنها بودن به سطح خودآگاهیت برسد!!!
و در همین جاست که تمام آن راز خوابیده است.. باید تنها بودنت را بپذیری، که به هیچ وجه نمیتوانی از آن پرهیز کنی و هیچ راهی برای تغییر طبیعت آن نیست. این طبیعت اصیل وجودت است، خودت است.... و تو از خودت فرار میکنی، آن وقت رنج وجود خواهد داشت مشکلات وجود خواهند داشت و برای حل یک مشکل ده مشکل بیشتر میآفرینی و همینطور ادامه دارد؛ به زودی فقط مشکلات تو را احاطه خواهند کرد و در مشکلات خودت غرق خواهی شد، آنوقت فریاد میزنی (چرا اینهمه رنج وجود دارد؟؛)
و بین زایش و مرگ بین این دو نقطه که تو تنهای مطلق هستی، زندگی چگونه می تواند چیز دیگری باشد؟ زندگی در هر لحظه یک تنهایی است. پس با شادمانی آن را بپذیر؛ تا حد ممکن و به هر مقدار که میتوانی واردش شو، این تنها بودن معبد توست این معبد از سنگ مرمر ساخته نشده است؛ از آگاهی و معرفت تو ساخته شده. واردش شو و هرچه عمیق تر بروی، مشکلات دورتر میروند.