کوین ترودو

2021-05-14 23:06:43 هیچ گاه با نفرت نمی توان نفرت را زدود
نفرت با عشق زدوده می شود
این قانونی برگشت ناپذیر است

بودا
@haaqiqat باز کردن / نظر دهید

2021-05-13 19:13:11 بر اساس معیارهای خودت زندگی کن

احساس خستگی ودرماندگی میکنید، چون بر اساس الگوهای مرده ای که دیگران به خوردتان داده اند زندگی می کنید. این الگوها راتغییر دهید. از این الگوهای کلیشه ای خارج شوید
براساس معیارهای خود زندگی کنید.

شما خسته اید زیرا که باید امور را آنگونه که به شما میگویند انجام دهید.
بایست براساس برنامه تعیین شده عمل کنید.
می بایست تابع عقاید دیگران باشید. حتی خدا را هم آنگونه که آنها میگویند بایست بپرستید!!!
اینها همه سنگ بنای خستگی است.

کل بشریت خسته است.
چون انسانی که باید راز باشد حسابگر شده.
انسانی که باید شاعر باشد تاجراست، سیاست مدار است.
هرکس نوع دیگری است.
کسی درجایگاه خودش نیست. هیچکس خودش نیست.
شما از خودتان هم خسته اید، چون باخودتان هم خالص و روراست نیستید. خودتان را احترام نکرده اید.

اگر به دنبال سرخوشی و آرامش هستید کاری را انجام دهید که از آن لذت میبرید ومورد علاقه تان است.
و به نظر دیگران و قضاوتهایشان هرگز و به هیچ عنوان اهمیت ندهید.

اول بايد با خود دوستي كرد، اما به ندرت مي توان كسي را يافت كه با خودش دوست باشد.
ما در واقع دشمن خود هستيم.
در حاليكه بيهوده اميد داريم با شخص ديگري دوست باشيم.
به ما آموخته اند كه خودمان را سرزنش و محكوم كنيم.
عشق به خود يك گناه تلقي مي شود. در حاليكه اينطور نيست.
عشق به خود پايه و بنياد ساير عشق هاست.
فقط با عشق به خويشتن است كه عشق نوع دوستانه امكانپذير مي شود.


از آنجاييكه عشق به خويشتن محكوم شده است. ساير عشق ها هم ناپديد شده اند. و اين شيوه زيركانه اي براي نابود كردن عشق بوده است.
مثل آن است كه به درخت بگوييد:
از زمين تغذيه نكن!!!
چون اين كار گناه است. از ماه، خورشيد و ستارگان تغذيه نكن،
چون اين كار خودخواهانه است.
در عوض نوع دوست باش و به ساير درختها خدمت كن. اين موضوع منطقي به نظر مي رسد و خطر در همين است. منطقي است كه اگر بخواهيد به ديگران خدمت كنيد بايد ايثار كنيد. خدمت به معناي ايثار است. اما اگر يك درخت به اين شكل ايثار كند، مي ميرد و ديگر قادر نخواهد بود به هيچ درختي خدمت كند و اصلا زنده باشد.

به شما آموخته اند:
خودت را دوست نداشته باش.
اين پيام جهانی اكثر آيين هاي معنوي بوده است. ‌خودتان را سرزنش كنيد، شما مقصر گناه كار و بی ارزش هستيد.
به سبب اين سرزنش درخت بشريت پژمرده شده و درخشش خود را از دست داده است. در نتيجه ديگر قادر نيست شاد باشد. همه مردم به نوعي خودشان را ايستاده نگاه مي دارند،
اما در حيات و زندگي ريشه ندارند
ريشه كن شده اند.
سعي مي كنند در خدمت ديگران باشند.
ولی نمیتوانند چون باخود دوست نبوده اند.

اشو
@haaqiqat باز کردن / نظر دهید

2021-05-13 02:09:26 چنین ادامه داد واشیشتا : اگر که تو به خود شناسی نائل شوی , موهبت یافته در بصیرتی متوازن , آنگاه خود را در عمل آنی و مناسب , در اینجا و اکنون , بکار می گیری , تو بدون دلبستگی می باشی . بدون درد سر , استقرار یافته در عدم دلبستگی , بدون جذب شدن در هر چیزی , به عنوان یک حکیم رهایی یافته , در اکنون زندگی کن .
حکیمِ رهایی یافته , در سکوت درونی بدون غرور و خودبینی , بدون حسادت و با احساساتش که کاملاً تحت کنترل هستند , زندگی می کند . حتی وقتی که تمام عینیتهای جهان در پیش روی گسترده شوند , حکیم رهایی یافته که آزاد از امیال و خواسته‌هاست بوسیله آنها وسوسه نمی‌شود ولی خود را مشغول در فعالیتهای عادی می‌نماید.
او هر آنچه را که اجتناب ناپذیر و مناسب است , انجام می دهد ; شادی و شعف او , اما به هر حال از درون ناشی می شود : بدینسان او آزاد از ظاهر دنیاست . او چه مقرر به رنجی عظیم و چه منصوب به حکومت در آسمان باشد , در یک ذهن متعادل باقی می ماند .
یوگا واشیشتا باز کردن / نظر دهید

2021-05-11 20:52:10 نیروهای موازنه ی مسیرتان را تشخیص دهید
وقتی شما وارد مسیری می شوید که در نهایت می خواهید به هر شکلی ارتعاش خودتون رواز ارتعاش اغلب مردم زمین و از حد عناصر بالاتر ببرید، اتفاقی که رخ می دهد این هست که نیروی موازنه وارد زندگیتان خواهد شد،هدف این نیروی موازنه این هست که موانعی ایجاد کند تا
فرکانس وارتعاش شما بالاتر نرود.
زمانی که شما با مراقبه ، ذکر ، ، دعا ، و ... هرکاری که ارتعاش شما را به ارتعاشی بالاتر متصل میکند،میخواهید به سمت نور حرکت کنید،نیروی موازنه با ایجاد اتفاقات و گرفتاری هایی ، (بسته به ظرفیت)شما را وارد جریانی میکنه که ارتعاشتان از ارتعاش اغلب مردم زمین بالاتر نرود.
چنانچه بدون شناخت و آگاهی از این موانع،درگیر آن ها شوید،و در مسیرتان پایدار نباشید،هدف محقق میشود .
با نگاهی به تاریخ زندگی بزرگان و رهروان این مسیر خواهیم دید که این نیروی موازنه همیشه وجود داشته است و یک رهرو،آن را تشخیص می دهد و ضمن تشخیص و پاکسازی ایگو و منیت های خود در این گونه صحنه ها،آن فضا تاریک ایجاد شده توسط نیروی موازنه را به سوخت راه خود بدل میکند .
و اینگونه است که رهرو هنر کیمیاگری را هم می آموزد . باز کردن / نظر دهید

2021-05-11 00:25:38 sy.lnk.to/Nasimi-YT
andnt.co/AzerbaijanATimelessPresence

@SamiYusuf

#nasimi #andreiboltenko #azerbaijanatimelesspresence #nasimi650 باز کردن / نظر دهید

2021-05-09 22:05:07 وحدت و کثرت (تحلیلی از وحدت وجود)
توشیهیکو #ایزوتسو

درجایی که ذهنی یا نفس-ذاتی موجود نباشد تا چیزها را مشاهده کند آنگاه دیگر چیزی هم به‌عنوان عینیت وجود نخواهد داشت تا دیده شود. مطابق با استعاره‌ای که بین بسیاری از اندیشمندان شرق مشترک است، آنگاه‌ که امواجِ خروشانِ سطحِ دریا آرام گرفتند بحرِ بیکران در آرامش ابدی‌اش به چشم می‌آید.

ادامه در لینک زیر

https://vrgl.ir/MHqnH باز کردن / نظر دهید

2021-05-07 00:45:21 این اجرا زیبا رو به هیچ عنوان از دست ندید باز کردن / نظر دهید

2021-05-05 20:35:36 چند روز پیش بود که دوست عزیزی ویدئویی برای من ارسال کرد و وقتی دیدمش حقیقتاً متحیر شدم. جنس شعر این موسیقی گویا شطحیاتی بود همچون شطحیات بایزید و حلاج و شبلی و خرقانی.
کنجکاو شدم که در مورد شاعر این شعر کمی جستجو کنم پس از کمی جستجو در اینترنت به چنین اطلاعاتی در خصوص شاعر این ابیات و زندگی‌اش رسیدم:
شاعر این ابیات عمادالدین نسیمی عارف و متفکر صوفی قرن هشتم است از شاعران صوفیِ بزرگِ آذری‌زبان. دو دیوان، یکی به فارسی و دیگری به ترکی، به نظم درآورد و قصائدی عربی نیز سرود.
نسیمی هم همچون حلاج به خاطر عقایدش در وحدت وجود به سرنوشتی مشابه او دچار شد به این صورت که پوستش کنده شد، جنازه‌اش هفت روز در شهر حلب گردانده شد، سپس شقه گردید و شقه‌هایش به علی بن ذی الآذر، برادرش ناصرالدین و عثمان قارایولوق فرستاده شد. این شاعر لطیف سخن را چنین کشتند.

با تعمق روی این شعر متوجه می‌شوید که چطور عامل توجه، هم‌هویت‌شدگی و چسبندگی با مجموعه‌ای تصویر و فکر یعنی این شخصِ توهمی به نام عمادالدین نسیمی را رها کرده و به سمت درستش چرخیده و آگاهی به آگاه بودن خودش آگاه شده و در این لحظه " عمادالدین نسیمی" دیگر وجود نداشته و هرچه "هست" فقط اوست.

*ضمن سپاس از مترجمان آذری این ویدئو، برای ترجمه این کار (چون زبان آذری بلد نیستم) از دو ترجمه موجود در اینترنت استفاده کردم و این ترجمه‌ها را با متنِ انگلیسیِ موجود تطبیق داده و کمی اصلاح کردم. باز کردن / نظر دهید

2021-05-05 20:35:36 باز کردن / نظر دهید

2021-05-04 19:40:38 نظام نوین جهانی شامل یهودیانی میشود که کنترل و اداره جهان را در دست دارند و انقلاب ها و جنگ ها را به وجود می آورند . نظر آنها این است نیمی از جمعیت باید نابود شود. طبق گفته خود این سیستم (انجمن های مخفی) عصا جادویی انها «رسانه» است. البته منظور عصا موسی ع است و کنترل افکار عمومی جهان در دست آنهاست . همچنین تمامی سلبریتی ها و سران کشور ها را نیز هدایت میکنند . ولی در مورد ایران سالهاست به مشکل خورده اند حتی با عوض کردن حکومت ها هم ایران زیر بار سیستم جهانی آنها نمیرود، زیرا کشور ایران دارای تمدن و پیشنه و همینطور ناخودآگاه جمعی ارزشمندی است و نمی‌توانند بر بخش پنهان ذهن جمعی ایرانیان که شامل گذشتگان و حال حاضر میشود غالب شوند چراکه نوعی اقتدار گرایی و روح حقیقت جویی در بخش پنهانی ایران وجود دارد .
نکته قابل توجه آن این است ، این سیستم جهانی که امروزه بر تمام جهان غالب هست با ملی گرایی و اسلام و هیچ دینی ، مستقیما مشکلی ندارد ولی باید طبق دستورات آنها در مدارس آموزش داده شود . سیستم آموزشی یک کشور را طبق قوانین جهانی میخواهند برنامه ریزی و شکل دهند و از طریق رسانه و سلبریتی هایی که روح خود را به تاریکی فروخته اند افکار تاریک خود را القا کند .
و حالا هم در حال واکسینه کردن و کنترل جمعیت جهان و کشتار انسانها هستند و از این طریق میلیون ها دلار نیز سود میکنند ، این مورد را در کشور های اروپایی و کشور های صنعتی که روح خود را به این سیستم تاریک فروخته اند به خوبی می توانید ببینید . همچنین امروز امار بالایی از افسردگی و خودکشی و سرخوردگی سیاسی و فرهنگی را مشاهده میکنیم ، کشورهایی مثل ژاپن و المان که انسان ها مانند ماشین های توسط این حکومت در حال کار و مالیات دادن هستند و روح انسانی و اقتدار ملی خود را فروخته اند و تبدیل به ابزاری برای شرکت ها و سود اوردی انها شده اند که البته تمامی این سود و ثروت در جیب ۱٪ از جمعیت جهان میروند . این همان سیستم پشت پرده حکومت ها هستند ( مثل ایلومیناتی و فراماسونی ) و هدف نهایی انها تسلط بر جهان و خاورمیانه و سرکوب تمدن های بشری و اقوام رنگارنگ است. ابزار انها برای کنترل کردن جمعیت های انسانی ، رسانه ، دارو و اب و غذا آلوده است تا بخش نورانی بشریت را همچنان سرکوب کنند.
در کشور ما هم با هزینه های میلیون دلاری در حال ایجاد پروپاگاندا عظیمی برعلیه تمدن و پیشینه ایران و ایجاد خودناباوری تحقیر ملی و ایجادانقلاب ها و جنگ های داخلی هستند . نکته مهم تر تغییر فرهنگ اصیل ایرانی به فرهنگ غربی است ، باید توجه کرد که خود غرب امروز با مشکلات فراوان اجتماعی که ناشی از سبک زندگی غربی ست ، دست و پنجه نرم می‌کند ، ولی ما همچنان در بازی رسانه ای آنها گرفتار هستیم و چشم به تاریکی دوخته ایم و بدون شک این آخرین نبرد هزاره است.
در این نبرد یا تمدن پیروز میدان است ، یا تاریکی . باز کردن / نظر دهید