نمیتونم توصیف کنم چقدرر دلم برای حسایی که با بعضیا تجربه کردم | 𝙃's
نمیتونم توصیف کنم چقدرر دلم برای حسایی که با بعضیا تجربه کردم تنگ شده... دلم برای خودشون اصلاا تنگ نشدهها، دلم فقط و فقط برای اون حس و حالی که بهم میدادن، اون ذوقایی که میکردم، اون استرسایی که وقتی بهم تکست میدادن میگرفتم و اون آرامش خاطری که داشتم تنگ شده =) تازه فهمیدم که یسری از حسایی که آدم تجربه میکنه فقط و فقط مختص همون آدم، مکان و یا زمانِ. انگار که دیگه هیچجوره نمیشه حسی که یچیز دیگه بهت داده رو توی چیزایی که یا مثل خودشونن یا حتی بهتر از خودشونن پیدا کنی. انگار که حرفای بعضیا فقط از زبون خودشون قشنگه... تازه فهمیدم توی لحظه زندگی کردن چقدررر مهمه!