2019-07-28 12:26:27
داستان 309
#مدارا_با_پدر
بكر پسر صالح مى گويد:
من دامادى داشتم به امام جواد عليه السلام نامه اى نوشت و در آن اظهار داشت كه پدرم دشمن اهل بيت است و عقيده فاسد دارد، با من هم بدرفتارى مى كند و خيلى اذيتم مى نمايد.
سرورم ! نخست از تو مى خواهم براى من دعا كنى ! ضمنا نظر تو در اين باره چيست ؟ آيا عليه او افشاگرى كنم و عقيده فاسد و رفتار زشت او را براى ديگران بيان كنم ؟ يا با او مدارا نموده و خوش رفتار باشم ؟
امام جواد عليه السلام در پاسخ نوشت :
مضمون نامه تو و آنچه كه راجع به پدر خود نوشته بودى فهميدم ،
البته به خواست خداوند من از دعاى خير تو غفلت نمى كنم اما اين را هم بدان مدارا و خوش رفتارى براى تو، بهتر از افشاگرى و پرده درى است و نيز بدان با هر سختى آسانى است .
شكيبا باش و عاقبت نيكو اختصاص به پرهيزگاران دارد. خداوند تو را در دوستى اهل بيت ثابت قدم بدارد!
ما و شما در پناه خداوند هستيم و پروردگار نيز پناهندگان خود را نگهدارى مى كند.
بكر مى گويد:
پس از آن خداوند قلب پدر دامادم را چنان دگرگون ساخت كه دوستدار اهل بيت شد و به پسرش هم محبت نمود.
داستان های بحارالانوارجلد4
@hadisdastan
4.5K views لبیک یامهدی عجل الله , 09:26