جرقه «ملاقات خصوصی» از زندان زنان خورد/ چراغیپور: دیوانه نقش | سینما هفت
جرقه «ملاقات خصوصی» از زندان زنان خورد/ چراغیپور: دیوانه نقشهای عجیب و غریب و متفاوت هستم در ادامه لطیفی در «هفت» پنجشنبه شب 13 بهمن ماه میزبان امید شمس کارگردان فیلم سینمایی «ملاقات خصوصی» و سیاوش چراغی پور، پیام احمدی نیا و ایمان شمس بازیگران این فیلم بود. امید شمس درباره موقعیت های خاص و ایده این فیلم بیان کرد: خودم بچه جنوب شهر و یکی از مناطق کرج هستم و همینجایی که فیلم ساخته شده، محله من همان جا است و زیست من از ابتدا در این فضا بوده و دغدغهام از جنس داستانهایی است که آنجا اتفاق میافتد. اما ایده آن نیز به 3 سال پیش زمان ساختن یک فیلم مستند با علی سرآهنگ در زندانها بر می گردد. در زندان زنان با تعدادی زن آشنا شدیم که سوژه از آنجا جرقهاش خورد و به همین دلیل نوشتیم بر اساس داستان واقعی. خیلی دنبال لوکیشن زندان بودیم و آن چیزی که در ذهن ما بود پیدا نمیشد. دنبال جایی بودیم که کاملش کنیم و به همین دلیل در زندان فشافویه در حال ساخت زندانی بودند که وقتی دیدیم، زندانی که در فیلم است، امیرحسین قدسی طراحی صحنه ساخته است. لوکیشن زیاد داشتیم و همین تعدد لوکیشنها نیز سبب شد زمان فیلمبرداری و تولید فیلم طولانی شود. ایمان چند سال در مسابقه مردان آهنین شرکت کرد و به عنوان پدیده این مسابقات شناخته شده بود. من این کاراکتر را بر اساس کانسپت فیلم خلق کردم که ورزشکاری بر اساس شرایط جامعه به کارهای دیگری دست میزند. چون بر اساس ایمان نوشتم به دنبال بازیگری که بتواند از عهده آن برآید گشتم اما واقعا پیدا نکردم و بعد به این فکر کردم خود ایمان بیاید ولی از طرفی چون تجربه بازیگری نداشت، تصمیم سختی برای انتخابش گرفتم و ماهها با امیر مهندسیان مشاورم در فیلم تمرین کرد تا اینکه راه افتاد. سیاوش چراغیپور درباره نقش پدر قصه گفت: من دیوانه اتفاقات عجیب و غریب و نقشهای متفاوت هستم و این انرژی من از فیلم کوتاه میآید و من امید عزیز را از فیلم کوتاه میشناسم. خیلی دلم میخواهد در نقشی موثر حضور داشته باشم و بلند و کوتاهی آن اصلا برایم مهم نبوده است. در عینن اینکه برایم ایفای نقش یک خلافکار سخت بود اما امید شمس و بهمن ارک خیلی به من کمک کردند. پیام احمدی نیا نیز درباره اینکه چرا مدام در نقش های خلاف ظاهر می شود، گفت: فکر میکنم دلیل این انتخابها به روحیه و شمایل خشن من بر میگردد ولی در مورد «ملاقات خصوصی» اتفاق جالبی افتاد. من اواسط کار اضافه شدم و شخصیت کامران را در فیلمنامه درشت هیکل دیدم اما وقتی اولین بار نزد امید رفتم لباسم را درآوردم و به او گفتم که هیکل من این است و آن چیزی که نوشتید نیستم اما سعی میکنم که نیازی به داشتن هیکل درشت در فیلم نداشته باشم و خداروشکر این اتفاق هم افتاد. مهمترین ویژگی نقش کامران برای من، پیچیدگی آن بود؛ برخلاف اینکه همه بدمن ها از ابتدا مشخص است بد هستند، اما این شخصیت را متوجه نمی شوید اینقدر بد است.