Get Mystery Box with random crypto!

#شبانه خانه دلتنگ غروبی خفه بود مثل امروز که تنگ است دلم پدرم | هفت بال

#شبانه

خانه دلتنگ غروبی خفه بود
مثل امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم
یک روز گذشت
مادرم آه کشید
زود برخواهد گشت
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمین دل آن کودک خرد؟
آری آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟

شعر و خوانش : #هوشنگ_ابتهاج
تهیه و تدوین : #ماه‌تابان

@haftbaldt