جام جهاننمای قطر ۲: آدمها دید و بازدید ملتها عزیز نوبها | هفتبرکه گراش -گریشنا
جام جهاننمای قطر ۲: آدمها دید و بازدید ملتها عزیز نوبهار
بخشهایی از بخش دوم: آدمها به نظر من جذابترین بخش جام جهانی پس از خود بازیها، هواداران تیمها بود، مخصوصا آنهایی که با پرچم و لباس تیم کشورشان همهجا دیده میشدند. سنوسال هم مطرح نبود، از پیرمرد ۸۰ساله اسپانیایی گرفته، تا پسربچه ۵ساله مراکشی که با والدینش به قطر آمده بود؛ از جوان برزیلی معلولی که با ویلچرش به قطر آمده بود تا جوانان انگلیسیِ دیجیپسند! به هر کدام که نزدیک میشدم هم متوجه میشدم که فوتبال را با نگاه سرگرمی میدیدند، نه سیاسی. با خوشرویی میآمدند و خودشان درخواست عکس میکردند یا اگر ما درخواست میکردیم راحت میپذیرفتند. من هیچ دشمنی و بحث و جدلی بین آنها ندیدم.
اینطور که در خبرها خواندم حدود ۲ میلیون مسافر برای جام جهانی به قطر سفر کردهاند که در این میان حدود ۴۰ تا ۴۵ هزار نفر ایرانی بودند.
همزیستی مسالمتآمیز ملتها در کل، طبق مشاهدات من، در قطر آدمها آزاد بودند که هر طور میخواستند رفتوآمد کنند. در بین زنان هم محجبه بود و هم بیحجاب؛ هم با برقع و هم با لباسهای معمولی. افراد از ملیتها و فرهنگهای مختلف بدون هیچ مشکلی، به صورت مسالمتآمیز همزیستی داشتند. حتی زنان و مردان بقیه کشورها، لباسهایی شبیه به لباس عربی میپوشیدند و عکس میگرفتند.
جز اینهایی که گفتم، سختگیری زیادی را هم شاهد نبودم. بله، البته دولت قطر برای حفظ شان اسلام، یک سری مقررات وضع کرده بود، ولی اینطور نبود که جلوی کسی را بگیرند و یا مجبور به پوشیدن یا نپوشیدن لباس خاصی کنند. جاهای مختلف، افرادی حضور داشتند و برای مردم این مقررات را توضیح میدادند و خیلیها هم رعایت میکردند.
مهمانی خودمونیها احتمالا به نسبت دیگر مسافرهای جام جهانی، تجربهی ما گراشیها خیلی متفاوت است؛ چرا که ما اینجا آشنایان زیادی داریم و هر شب مهمان یکی از آنها بودیم. در دوحه خیلی از گراشیها و لاریها و... اجتماعی را تشکیل میدهند که طی سال با هم در ارتباطند و مهمانیهایشان رونق زیادی دارد. تقریبا تمام شبهایی که در دوحه بودیم، مهمان سفرهی بیچشمداشت این مردم سخاوتمند بودیم.
من از روزی که شیح احمد را در قطر دفن کردند، قصد کرده بودم که به علت دینی که ایشان به گردن گراش دارد، روزی بروم قطر و سر قبرش فاتحه بخوانم. بالاخره در این سفر به این آرزو رسیدم و بقیه را هم تشویق کردم که بیایند. ساعت ۲ عصر به قبرستان مسیمیر در منطقه ابوهامور رفتیم.
بازدید از موزههای شخصی یکی از جذابترین این موزهها، موزهی شخصی کلکسیوندار گراشی، علی درویشی، بود. او که بسیار به گراش علاقهمند است و در عرصهی جمعآوری اشیاء و عکسهای قدیمی هم بسیار فعال است. یکی دیگر از موزههای جذاب که از آن بازدید کردیم، متعلق به کلکسیونداری به نام خالد عجمی بود که اصالتا اهل هرنگ و جوانی بسیار مهماننواز و خوشمشرب بود.
هفتبرکه: این سفرنامه در سه بخش (قطر، آدمها و فوتبال) در سه روز متوالی در هفتبرکه منتشر میشود. #کتابک کامل را میتوانید به فرمت الکترونیکی از هفتبرکه دریافت کنید.