2022-07-22 11:21:43
شرحی بر یک نامه
عبدالرسول عمادی
نامه سه صفحه ای پیوست ایننوشته را مرحوم بهمن یار عمادی پدر نگارنده به پدرش مختار عمادی فرزند کلبعلی اهل و ساکن روستای هفت جوش از توابع دهستان انگالی بخش مرکزی بوشهر نوشته است.
بر صدر نامه تاریخ ۱۷ ربیع الاول نوشته شده است اما سال نگارش نامه مشخص نیست.
ایننامه باید قبل از ۱۳۳۰ نوشته شده باشد زیرا از خلال نامه می توان دریافت که پدرم و برادرش حسین و خواهرانش فاطمه و خیری همگی مجرد بوده اند و اولین خواهران، عموزادگان و عمه زادگان من در سال های اول دهه سی متولد شده اند بنابراین ایننامه باید کمی قبل یا کمی بعد از ۱۳۳۰ نوشته شده باشد که پدرم حدود بیست و پنج سال سن داشته است.
پدر من متولد ۱۳۰۶ بود و در سال ۱۳۸۲ به رحمت خداوند رفت.
این نامه ظاهرا مربوط به زمانی است که بهمن یار برای اولین بار به همراه برادرش حسین برای رهایی از فقر ناشی از قحط سالی برای کار به آبادان رفته اند. پدر، مادر و خواهرانشان همچنان در هفت جوش بوده اند و در این نامه در مورد چگونگی رفتنآنها به آبادان سخنگفته شده است.
کسان دیگری از اهالی هفت جوش هم در آبادان بوده اند که در اواسط نامه و هنگام سلام رساندن از آنها نامبرده شده است مانند هر سه پسر مرحوم خداکرم مشهدی حسین ( خداکرم فتحی) یعنی مرحومان احمد شاه، عباسقلی و نامدار فتحی به همراهی مادرشان و همین طور فرزندان رضای عمادین که باید منظور حیدر رضا پدر احمد باشد و عمویش.
از خلال نامه معلوم است که این مسافرت برای یافتن کار و از سر اضطرار در سال های قحطی بوده است. چنان که از سطور اخر این نامه یا به تعبیر آن روزها "خط "بر می آید چند سال قحطی آنها را ناگزیر از اینجلای وطن کرده است و او در نامه از پدرش می خواهد که به آنها خبری امیدوارانه از آمدن باران بدهد ولو که بارانی نباریده باشد!
متن نامه اگر چه توسط یک جوان بیست و چند ساله نوشته شده اما متنی وزین و پخته است و به غیر از یکی دو مورد اشکال نوشتاری در آن وجود ندارد و از یک جوان روستایی هفتاد و اندی سال پیش چنین متنی قابل توجه است.
در ابتدای صفحه سوم این نامه سه سطر نوشته با دست خطی دیگر آمده که نویسنده این سه سطر معلومنیست ولی در همین سه سطر کمتر واژه ای به درستی نگارش شده است.
در متن بر باور به دعا برای رفع مرض و سلامتی تاکید شده است و معلوماست که از طبیب خبری نبوده و دعا نویسی برای درمان شیوه معمول بوده است.
متن نامه
۱۷ ربیع الاول
به خدمت ذی مرحمت جناب مستطاب پدر والامقام مختار کلبعلی
اولا اصل مطلب صحت و سلامتی ذات نیکوصفات شریف است.
اگر از راهمهر و محبت جویای این حقیران بر آمده باشید از مرحمت خداوند و نیت خیر شما سلامتی که افضل ترین نعمت های الهی است برقرار و به دعاگویی شما اشتغال دارم، امید است دیدارها به خیر و خوبی میسر گردد آمین یا رب العالمین
ثانیا به سلامتی وارد آبادان شدم و مشغول کار هستم و الحمدلله تمامی برادران سلامت هستند
پدر جان فکر بنده نباشید که از وجود خداوند بخوبی می گذرد.
جویای کار آبادان باشید پدرجان از ۱۰ ریال کار هست تا سه تومان، بنده روزی بیست ریال نوشته ام، کارم راحت است ولی یه خورده کثیف است.
پدرجان اگر می دانید چیزی لازم است تا برای مادرم فاطمه یا خیری خریده بفرستم بیایند.
در فرستادن جواب کوتاهی نفرمایید که خیلی در فکرم پدرجان.
ممکن نیست که تمام حرکت نمایید باید خودت اینجا باشید تا خدا چه خواهد؟
دیگر مصلحت شماست اگر می گویید تا خرجی بفرستم اگر نه به میل شماست آمدن ایشان بهتر است.
آبادان از مرحمت خداوند تا حال خواموش(خاموش) است ( آرام است)، خبری نیست جز سلامتی.
سلام خدمت خاله ام، مادرم و همشیره هایم دعا برسانید زیاده از اینکاری نیست.
پدر جان در کار خودت مردانه باشید و ابدا در فکر ما نباشید.
اگر خط توسط پست فرستادید بنویسید: پلیس خانه آتشی، بهمیار نمره ۲۶۳ به بنده می رسد.
فرزندان رضای عمادین سلاممی رسانند، محبعلی(احتمالا مرحوم محبعلی صارمی که بعدا شوهر عمه خیری شد) ومحمد حسن ( احتمالا محمد حسن کریمی پدر خداکرم کریمی) سلام می رسانند.
حسین مختار( مرحوم حسین عمادی عمویم ) احمد شاه، عباسقلی و نامدار( فتحی) با والده شان سلاممی رسانند.
هر که باشد ز حال ما پرسان، یک بیک سلام برسانید.
روزگارها ناجور است تکلیف چیست؟ پدرجان به رضای عمادین به زبان والده محمدعلی بگویید اگر خودت نتوانستید بروید دعا کنید پول بدهید به خداکرم تا برایش دعا بکند انشالله هدیه دعا را حاضرم.
در اینجا سه سطر با اشکالات املایی نوشته شده که کاتب آن معلومنیست" هر تورست اگر خت نوشتید از همه وزعیات با اطلاعم سازید تا دانسته باشم.
133 views08:21