روزي نادر شاه برای زيارت به حرم امام رضا در حرکت بود نزديکی ها | ایمان
روزي نادر شاه برای زيارت به حرم امام رضا در حرکت بود نزديکی هاي حرم گدايی نابينا با صداي شنيدن نعل اسبان متوجه آمدن انسانی مهم شد و دوان دوان به سمته او شتافت و از نادر شاه طلب کمک و پول کرد نادر شاه به او گفت تو چرا نابينايی ؟ گدا گفت : امام رضا شفايم را نميدهد
نادر شاه عصبانی شد به گدا گفت من به زيارت ميروم و می آيم اگر شفايت را نگرفته بودی سر از تنت جدا ميکنم. زيرا لايق زندگی کردن نيستی و دو سرباز به کنار گدا گذاشت تا فرار نکند.
گدا ميدانست که نادر شاه انسانی نيست که حرفش دوتا شود يا زير حرفش بزند حسابي ترسيد نادر شاه بازگشت و ديد که گدا بينايي خود را بدست آورده
رو به گدا کردو گفت :اگر ايمان به اعجاز داشته باشی پس معجزه خواهی ديد...