2022-07-28 07:07:58
در این فیلم ما شاهد یه تلاش نفسگیر برای بقا و حفظ خانوادهایم اما کنایههای کارگردان به وضوح در جایجای فیلم دیده میشه
ابتدای فیلم رو با یه جمله نقل قول از ویل دورانت شروع میکنه که محوریت فیلم رو مشخص میکنه؛ «هیچ تمدنی از بیرون مغلوب نخواهد شد مگر آن که از درون نابود شده باشد»
با این مضمون یه آیه از قرآن به ذهنم رسید:
خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند(سوره رعد آیه 11)
اما این جهتدهی کارگردان هم باز لایهای از فیلمه و لایهی پنهانیتری در فیلمنامه وجود داره
ملگیبسون رو اغلب بخاطر فیلم مصائب مسیح یه کارگردان معتقد به مسیح میشناسن و بارها از طرف یهودیها مورد نقد قرار گرفته
اما به اعتقاد من ظاهر این فیلم مسیحی و باطن اون نه یهودی که یه دیدگاه صهیونیستی رو دنبال میکنه
فیلم روایت زوال و نابودی قوم مایاست ولی با تخیل نویسنده
نویسنده بدنبال ایجاد یه گزاره در ذهن مخاطبه اما با یک قصه در یک دورهی دیگه
خرافه و بعضا اعتقادات مذهبی یک قومی رو عامل ظلم و بی عدالتی معرفی میکنه اما باز خود قصهگو به خرافات و پیشگویی آلودهست و وجودش رو تکذیب نمیکنه
یعنی اونی که شما میگید خرافهست و نابود کننده و اون چیزی که منِ راوی بهش معتقدم، صحیح و نجاتبخشه
اساس فیلم دعوای ایدئولوژیک و تمدنیست
اما بین کدام مکتب و تمدنها؟
بعد از دیدن فیلم برداشتهای خودتون رو در کامنتها به اشتراک بذارید تا استفاده کنیم
این بخش رو بعنوان اسپویل در نظر بگیرید و فقط بعد از دیدن فیلم بخونید
فیلم میگه تمدن خرافهپرست و ظالم قراره در نهایت نابود و مسیحیت جایگزین اون میشه
اونجایی که یه دختر بچه وسط بیابون بشارت نابودی میده گریم بچه دارای نشانههای مسیحیته و پایانبندی رو با ورود کشتیهای مسیحی نشون میده
اما اینجوری هم میشه دید
قومی توسط یک تمدن بدوی و خرافهپرست از محل زندگیش رانده شده، به اسارت گرفته شده، از سرها و بدنهاشون کوه ساخته شده و در نهایت به مسیحیت هم برای نجات اعتقادی نداره و علاقه داره که به سرزمین خودش برگرده(دیالوگ آخر فیلم که میگه ما با کشتیها نمیریم و برمیگردیم به جنگل)
خب کارگردان دیگه چه کاری باید میکرد که بازگشت و حضور صهیونیستها رو به فلسطین تئوریزه کنه؟
1.1K views04:07