جان دو ایران دگر را گرفتند ! دو زخم ژرف دگر بر پیکر خسته ایران | حـــــاجے فاڹ
جان دو ایران دگر را گرفتند ! دو زخم ژرف دگر بر پیکر خسته ایرانه خانوم زیبایم . نمیدانم دلخوش به آن باشم که ریشه های درختمان قوی تر و تنومند تر شد . یا که اندوهگین از آن که جگر گوشه های وطنم پر کشیدند ! و این تنازع میان ناراحتی و عدم آن روحم را خراش میدهد . تناقضی همیشگی که این روزها؛ بر جان بی جان زندگی ناکرده ام افتاده و مدام قلبم را می فشارد. چه خوش گفت شمس مولانا را : نور از میان زخم هایتان بیرون می آید . نوری به وسعت ۱٬۶۴۸٬۱۹۵ کیلومتر مربع؛ نوری از دل خاور مرده ؛ نوری از میان زخم های گربه ی زخمی مان. نوری که دیدگان بدون دید معاندین ایرانم را کور خواهد کرد. نوری برای آزادی ایرانم ؛ جان من ؛ دوام بیاور ...