Get Mystery Box with random crypto!

من از سیاه موهای تو تاب میخوردم و زیر گرمای نگاه تو روی پیشانی | حامد رجب پور

من از سیاه موهای تو تاب میخوردم
و زیر گرمای نگاه تو روی پیشانیم عرق مینشست
مادر بزرگ در کف دست های تو بهارنارنج می آورد
و مادر از کنار مژگان تو میگفت:عزیزم نیافتی!
من گفتم دوستت دارم اما کار توت فرنگی لبهای تو بود
کدام صلیب سرخ مرا پناهنده خواهد کرد؟
من تنها اسیری خواهم بود که توی اسارتگاه تو به شکنجه راضیست
و این یعنی من
تو را بیشتر از جان خودم دوست میدارمت...

#حامد_رجب_پور
@hamedrajabpour1