شبت بخیر عزیزم از زبان تمام سرباز های روی برج های نگهبانی به تمام دختر های با یک جفت چشم منتظر شبت بخیر عزیزم از زبان تمام مریض های روی تخت های بیمارستان به دست های محتاجِ در التماس خدا شبت بخیر عزیزم از زبان تمام غرور های بیخود و الکی به تمام تصمیمِ به نگفتن ها شبت بخیر عزیزم از زبان سر انگشت های مملو از شوق بوسیدن به تک تک تار موهای زندانی روی یک بالشت شبت بخیر عزیزم و لعنت به تمام دلایلی که بهانه می شود تا چشم های نگران و لب های لبریز و شوق های یک طرفه روی تخت بجای خوابیدن جان بکنند شبت بخیر عزیزم با خیال این که این دنیا کویر برهوت است و هیچ راهی به راه دیگری وصل نیست شبت بخیر عزیزم و حیفِ تمام سیم های تلفنی که با حرف های ارزشمندی که در نطفه خفه میشوند بلا استفاده مانده اند شبت بخیر عزیزم اما با یک امید به فردای روشن فردای پاهای پشیمان از رفتن آغوش های منتظرِ سوارِ بر منطق و فُرم صمیمیت های دنیای بچه ها #حامد_رجب_پور @hamedrajabpour1 148 views19:03
