Get Mystery Box with random crypto!

. گفتاری درباره نسبت بین منش(جوانمردی) و سیاست (۱) حمید آص | کانال حمید آصفی

.
گفتاری درباره نسبت بین منش(جوانمردی) و سیاست
(۱)


حمید آصفی


تاریخ: ۲۶ دیماه ۱۳۹۹


شماره:۲۳۰


وقتی به تاریخ عملکرد احزاب منتسب به گفتمان ملی نگاه میکنیم، در لابلای ریز عملکردها که دقت کنیم مشحون از همان عملکردهای استبداد حاکم بگونه ای ظریف موج میزند!، اما چرا نیاز به این واکاوی ها داریم؟ زیرا دراین ریز اتفاقات کوچک و متوسط نسبت به اعضای این احزاب که همه از یک خانواده هستند، اعضا یا سکوت میکنند و یا وقتی دیدند تشکیلات وزنش و زورش بیشتر است به مصالح سازمانی، تشکیلاتی و به منافع گروهی سمت تشکیلات را گرفتند که مثلا تبار تاریخی ملی و معروف به خداوندکاران اخلاق و معنویت هستند. و در مقابل آیت الله منتظری بزرگ را باید دید که هم از قدرت گذشت و هم از نظامی که این قدر برایش زحمت کشیده بود" آری مساله همین است، قدرت و سرمایه فساد می آورد.


حال قدرتی دیدنی باشد مانند حکومت داری و یا قدرتی دن کیشوتی همانند صاحب یک تشکیلات بدون قدرت و در آرزوی قدرت بودن و سرمایه شهرت و... .


می گویند سلیمان که به خواست خداوند محبوبیت و قدرتی داشت، چنان مغرور شد که ادعای خدایی کرد و وقتی پروردگار ملک الموت را فرستاد تا جانش را بستاند در حال سان دیدن از لشگر پرندگان، چرندگان وجن و انس بود و سلیمان رخصت خواست تا بر تختش بنشیند و ملک گفت من رخصت ندارم تا رخصت نشستن بدهم و ایستاده در حالی که سلیمان بر عصایش تکیه داشت در همان حال جانش را ستاند و بعد از مدت ها موریانه ای مامور شد تا عصای او را خورده وسلیمان بعد از مدت ها به ناگاه سرنگون شد.


آنان که آرزوی سلیمانی دارند اگر می خواهند سرنوشت سلیمانی نداشته باشند بایست از ادعای خدایی بگذرند و در حوزه منش به اخلاق انسانی فارغ از هر مصلحتی وفادار بمانند و خطاها را خوار نگیرند و فروتنانه بپذیرند که خطا هایی بزرگ در اعمال آنان رخ داده است.



آری حقیقت تلخی است که امروزه ذهن بسیاری را به خود مشغول داشته است. وقتی حریف حکومت است اپوزسیون گریبان می درند و سینه سپر می کند به شکل "هل من مبارز" و فغان که خلخالی از پای کسی ربوده شد و ...و وقتی پای "خویشتن" در میان است روش همانی می شود که مستبدان بدان دست می یازند.
می گویند: درگیری فلان عضو با سازمانش به آبروی این جریان صدمه وارد کرده وهمه را ناراحت کرده شرافت آن ها را لکه دار نموده و... .
چه تفاوتی است بین این منطق و منطقی که به راحتی حقیقت را مغلوب می کند.


بگذارید کمی به تخیلمان مجال بدهیم



فرض کنید یک جرگه از نیروهای ملی در قدرت بودند و حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی نیز اتفاق افتاده بود آنها چه می کردند؟ اگر این ماجرا فاش بشود به حیثیت جریانی آنها لطمه وارد می شود و دشمنان سوء استفاده می کنند و آبروی آنها و گذشتگانشان خواهد رفت و از آن بدتر ممکن است، راه برای در قدرت ماندن آنها دشوار گردد. از سوی دیگر، این چون خطایی غیر عمدی بوده است به مصلحت بزرگتر که مصلحت جریان و بعد مردمی است که این جریان خود را خادم آنها می داند، بهتر است وبه نفع مردم و آینده کشور است که این مساله مکتوم بماند، پس مصلحت آن است که آن را سقوط به دلیل نقص فنی تلقی کنند.

@hamidasefichannel2