. بیمایگانِ تشنهی شهرت، نوباوگان عصر مجازی هر روز در رسانهی | حمید چشم آور
.
بیمایگانِ تشنهی شهرت، نوباوگان عصر مجازی
هر روز در رسانهی ملی، در حال رمل و شعبدهبازی
ابجد نخواندههای خودآموز، شاگردهای الکن دیروز
در غبغب توهم امروز؛ استادهای روده درازی
یک مشت بی سوادِ رفوزه، یک قشرِحزبِ بادِ عجوزه
بازیگر و دورنگ و دودوزه، ملقزنان مقابل غازی
از صبح توی حوزه و ارشاد مشغول پاچهمالی و هر شب_
در بستر عوامل صحنه سرمست کشف حضرت رازی
ارضای حس شهوت دوربین، با نشر شر و وِر به دواوین
کنسرت در حوالیِ برلین، در هر گلیم لنگدرازی
طوفان زدهاست آنسرِ دنیا، سیل آمدهاست اینسرِ دنیا
آنجا سرِ کدام پیازی؟ اینجا تهِ کدام پیازی؟
از حق که نگذریم تو را بود بسیار پشتِکار و بسی کار_
در پشت صحنه کردی و امروز در صحنه گرم تاخت و تازی
در روزگارِ جهل مرکب، عصر پیادههای سوارهاست
بر مرکب موقت جعلیت شایستهاست یکّه بتازی
اینجا پی گرفتن مَنصب، باید به زور جفتک و پشتک
با چندتا مخنث دلقک برنامههای شاد بسازی
اینجا اگر به لوده پسندی، بر هرچه زخم چشم ببندی
در زیر تازیانه بخندی از منظر رسانه مُجازی
ا□
باید برای عبرت تاریخ، یک دوربین به دست بگیری
از این لوندهای سلبریت با خنده فیلم پورن بسازی
چیزی نمانده است به پایان از عمر سفلهپرور دوران
خو کن به سرفرازی عصیان، اسطوره باش مثل "حجازی"
#حمید_چشم_آور
اسفند ۴۰۰