امام بامرامها گروهی از اصحاب امام صادق (علیهالسلام) در | کلام | سید حمید حسینی
امام بامرامها
گروهی از اصحاب امام صادق (علیهالسلام) در نامهای به ایشان از مفضل بن عمر شکایت کردند که او با اراذل و کبوتربازان و عرقخورها همنشین میشود و از ایشان خواستند به او تذکر دهند که با چنین افرادی نشست و برخاست نکند. امام صادق (علیهالسلام) نامهای خطاب به مفضل نوشتند و آن را مهر و موم کردند و تحویل آنها دادند و فرمودند آن را به دست مفضل برسانند. آنها هم نامه را به مفضل دادند. او نامه را باز کرد و خواند. در نامه نوشته شده بود: «بسم الله الرحمن الرحیم. فلان چیز و فلان چیز را بخر» اما از موضوعی که آنها دربارهٔ مفضل تذکر داده بودند هیچ نکتهای در نامه نبود. مفضل پس از خواندن نامه آن را به زراره داد و او به محمد بن مسلم داد و همینطور نامه دست به دست گشت و همه آن را خواندند. سپس مفضل از آنها پرسید: «نظر شما چیست؟» آنها گفتند: «اینکه پول هنگفتی نیاز دارد. حالا اجازه دهید بررسی کنیم و جلسه بگذاریم و ببینیم چه میشود!» همین که خواستند متفرق شوند مفضل به آنها گفت: «ناهار را پیش من بخورید.» و آنها را برای صرف غذا نگه داشت و همزمان به همان دوستانی که دربارهٔ آنها بدگویی کرده بودند پیغام فرستاد و آنها نزد او آمدند و نامهٔ حضرت را برایشان خواند. هنوز ناهار آن مقدسها تمام نشده بود که آن جوانان برگشتند و هر یک به اندازهٔ توان خود هزار یا دو هزار یا کمتر و بیشتر آورده بودند و همانجا دو هزار دینار طلا و دههزار درهم نقره جمع شد. اینجا بود که مفضل به آنها گفت: «شما به من میگویید این افراد را از دور خودم طرد کنم؟ فکر کردهاید خدای متعال به نماز و روزهٔ شما محتاج است؟!»