Get Mystery Box with random crypto!

نگارستان کام‌گار

لوگوی کانال تلگرام hamidkamgar — نگارستان کام‌گار ن
لوگوی کانال تلگرام hamidkamgar — نگارستان کام‌گار
آدرس کانال: @hamidkamgar
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
کشور: ایران
مشترکین: 400
توضیحات از کانال

ادمین کانال = @Hamid_Kamgar

Ratings & Reviews

4.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-01 07:33:31
59 views04:33
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 07:33:24
59 views04:33
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 07:32:46 در سال ۱۳۹۳ خورشیدی، به قلم مولانا نصرالدین عنبری، به سعی ولی‌شاه بهره و اهتمام سید ابوبکر سعادت‌یار و به خط استاد توانا هروی و حکاکی محمودی، لوح مرمرین بر آرام‌گاه امام فخر رازی ساخته و نصب گردید. متن این لوح مرمرین ازین قرار است:
آرام‌گاه قدسی جای‌گاه وحیدالعصر فی کشف‌ اسرار عظیم‌القرآن و فریدالدهر فی اثبات‌الحق والیقین بالدلیل والبرهان امام‌المتکلمین قایدالمفسرین قدوةالمحققین فخرالملة والشریعة والدین الامام‌الهمام ابوعبدالله علامه فخرالدین محمد بن عمرالرازی قدس سره‌الشریف است که ولادت با سعادتش در سال ۵۴۴ و رحلت این بحر بیکران علوم و فضایل و کمالات در سنة ۶۰۶ هـ.ق به وقوع پیوسته و ازین قطب مدار آسمان توحید و حکمت و فلسفه در علوم، تصانیف فراوانی است که جهان اسلامی و انسانی را جاودانه افتخارآفرین است و تفسیر کبیرش مایه‌ی مباهات مجامع علمأ و فضلأ و مسلمین گیتی می‌باشد و بیش‌تر از چهل سال منبر و محراب مسجد جامع بزرگ هرات را به تربیت و آموزش و اندرز مسلمانان نشست و عالمی از برکات و ارشاداتش فیض‌ها را نصیب آمدند و فضیلت و علو مقام علمی حضرتش همیشه ثبت تاریخ است. رحمةالله علیه و رضوانه الی یوم‌الدین. این شعر از مولانا نصرالدین عنبری نیز در طرف دیگر این لوح نوشته است:
هست این‌جا تربت علامه‌ی والامقام
عالم علم لدنی کشور دین را امام
عظمت این بارگاه بالاتر از چرخ برین
جلوه‌ی این جای‌گاه روشن‌تر از دارالسلام
بحر ادراک حقایق بود در علم و خرد
مظهر حلّ دقایق بود در بحث و کلام
فخر رازی، فخر ملّت، فخر حکمت، فخر دین
صاحب تفسیر قرآن خدای لاینام
کاشف اسرار آیات کلام ذوالجلال
عارف آثارشاه یثرب و بیت‌الحرام
مستفید از مکتب ارشاد او شد شرق و غرب
مستفیض از محضر فیّاض او شد خاص و عام
کرد اعمار از برایش مسجد شهر هرات
شه غیاث‌الدین غوری آل‌شنسب پورسام
صیت نام و شهرت فضلش در هنگام حیات
شد طنین‌انداز زیر آسمان نیل فام
سال فوت حضرتش از (علم توحید حل) بود
رحمت حق بر روانش باد تا یوم‌القیام
عنبری زین بارگاه نوربار فیض‌بخش
زایرین را بوی جنّت می‌رسد اندر مشام
ساحه‌ی عمومی تقریباً چهار جریب (بنا شامل از آرام‌گاه، مدرسه، مسجد جامع و کتاب‌خانه‌ی مرکز تحقیقات علمی). مدرسه و مسجد جامع ۳۵ × ۳۵ متر، مسجد ۱۵ × ۶ متر و ارتفاع ۵ متر، ایوان ۱۵ × ۶ متر و ارتفاع ۸ متر، ارتفاع گلدسته‌ها ۲۰ متر، مواد ساختمانی آن را خشت پخته، سنگ، گچ، کاشی معرق و کاشی هفت رنگ تشکیل می‌دهد.
در حال حاضر آرام‌گاه امام فخر رازی در شهر هرات، یکی از بناهای بزرگ تاریخی این شهر شمرده می‌شود و زیارت‌گاه عام و خاص است. فیروزه‌بیگم والده‌ی سلطان حسین بایقرا، مولانا حاجی محمد فراهی از علمای سدة نهم هجری، عبدالرزاق سمرقندی تاریخ‌نگار سده‌ی نهم، شمس طبسی، ضیاءالدین خجندی، مولانا عبدالقهار، استاد محمد سعید مشعل هنرمند و مینیاتور معاصر و بسیاری از شخصیت‌های تاریخی دیگر در جوار آرام‌گاه امام فخر رازی مدفون‌اند.

منابع پژوهش:
۱- ابن خلکان، شمس‌الدین احمد بن محمد برمکی، وفیات‌الاعیان، جزء اوّل، ص ۴۷۶.
۲- اخی کروخی، محمد وزیر، هرات در عهد ملکیار، هرات: احراری، ۱۳۹۰ خورشیدی، ص ۱۳۳ – ۱۳۴.
۳- بهاء، بهاءالدین تیموری، هرات باستان و بناهای تاریخی، هرات: توانا، ۱۳۷۹ خورشیدی، ص ۷۶.
4- بهره، ولی‌شاه، هرات نگین خراسان، هرات: مجله‌ی ندای قلم، چاپ دوم، ص ۲۲.
۵- حسینی، سید موسی، تاریخ مختصر و مصور افغانستان (آریانای کهن؛ خراسان دیروز؛ افغانستان امروز)، کابل: صبح امید، ۱۳۹۳ خورشیدی، ص ۳۶۰.
۶- خواندمیر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین حسینی، مآثرالملوک (به ضمیمه‌ی خاتمه‌ی خلاصةالاخبار و قانون همایونی)، به تصحیح میرهاشم محدث، تهران: رسا، ۱۳۷۲ خورشیدی، ص ۱۹۷.
۷- عظیمی، محمد عظیم، افغانستان و نقاط شگفت‌انگیز آن، کابل: بین‌المللی الهدی، ۱۳۹۰ خورشیدی، ص ۲۲۶.
۸- فکری سلجوقی، عبدالروف، هراتنامه، به کوشش غلام‌سخی غیرت، کابل: مطبعه افغانستان تایمز، ۱۳۹۰ خورشیدی، ص ۴۵۹.
۹- واعظ هروی، امیر سیدعبدالله‌الحسینی، رساله‌ی مزارات هرات، به تصحیح و حواشی و تعلیقات فکری سلجوقی، هرات: محمدی، ۱۳۸۶ خورشیدی، بخش تعلیقات، ص ۳۱۲ – ۳۱۳.

نویسنده: حمیدالله کام‌گار
.t.me/hamidkamgar
40 views04:32
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 07:32:46 این لوح اکنون وجود ندارد، امّا نقل آن چنین بوده است: «بسم‌الله الرحمن الرحیم، هذا مرقدالامام الهمام الداعی الی‌الله فخرالحق والشریعه والتقوی ابوعبدالله محمد بن عمرالرازی القرشی التمیمی البکری از فحول ائمة علما عصر خود بوده و از میامن انفاس متبرکه‌اش تصانیف فراوان در جمیع علوم منقوله و معقوله در روی زمین انتشار یافته در زمان سلطان‌المسلمین سلطان غیاث‌الدین در هرات ترقی نموده و سلطان مشارالیه مسجد آدینه را به اسم شافعیه به جهت امام بنا فرموده، هر روز جمعه به نصیحت مسلمانان مشغول می‌شده و کمالات او فوق‌الحصر والبیان است. ولادتش در بیست و پنجم شهر رمضان‌المبارک سال ۵۴۴ قمری وفاتش یوم شنبه [کذا] عید فطر سنه‌ی شش‌صد و شش، مشهور است که در حین وفات این رباعی را انشاد فرموده:
هرگز دل من ز علم محروم نشد
کم ماند ز اسرار که مفهوم نشد
هفتاد و دو سال درس خواندم شب و روز
معلومم شد که هیچ معلوم نشد
راقمه محمد صدیق امام ارگ.»
قابل تذکر است این‌که بر روی آرام‌گاه امام فخر رازی لوح سنگ مرمرینی ساخته شده که نوشته‌ی فوق بر آن حک گردیده است.
کتیبه‌ی این عمارت شرح حال و تصانیف امام با اشعار غرّای مرحوم فکری سلجوقی که در اطراف ایوان قرار داشته، به خط سفید و زمینه‌ی لاجوردی تحریر و آیةالکرسی شریف به خط ثلث و در پهلوی ایوانچه‌ی شمالی به خط نستعلیق نوشته بود:
اگر دشمن نسازد با تو ای دوست
تو می‌باید که با دشمن بسازی
گرت رنجی رسد مخروش و مخراش
توکل کن به لطف بی‌نیازی
ولیکن چند روزی صبر فرما
نه او ماند، نه تو، نه فخر رازی
پهلوی ایوانچه شمالی:
امام عالم عامل محمد رازی
که کس ندیده ورا در جهان، نظیر و مثال
به سال ششصد و شش درگذشته شد به هرات
نماز دیگر اثنین و غرة شوال
در داخل این ایوان کتیبه‌ای به خط نستعلیق وجود داشته که اکنون از میان رفته است، این کتیبه چنین نوشته بود: «محمد ابن حسین بن حسن بن علی القرشی التیمیمی البکری معروف به ابن خطیب ملقب به امام فخر رازی در سال ۵۴۳ هجری متولد گردیده و تمام دوره‌ی حیات علمی‌شان در هرات واقع بوده است. مصنفات امام رازی به تعداد ۱۱۲ جلد کتاب تذکار می‌شود، مفاتیح‌الغیب مشهور به تفسیر کبیر مؤلفه‌ی آن علامه‌ی معروف زمان است. ایشان در زمان سلطان شریعت‌پرور [خراسان] ملک غیاث‌الدین محمد غوری مقام شیخ‌الاسلامی داشته، در مسجد جامع هرات به درس علوم و وعظ برای عموم اشتغال می‌فرمودند. در سال ۶۰۶ هـ.ق دنیای فانی را وداع کرد و هنگام فوت این رباعی را خوانده بود:
هرگز دل من ز علم محروم نشد
کم ماند ز اسرار که مفهوم نشد
هفتاد و دو سال درس خواندم شب و روز
معلومم شد، که هیچ معلوم نشد
مقبره‌ی این علامة بزرگوار به قول عموم مؤرخین در هرات و در همین موضع بوده است. تجدید عمران و آثار که در این محل مشاهده می‌شود، در عصر فرخنده‌ی المتوکل علی‌الله اعلی‌حضرت محمد ظاهرشاه پادشاه افغانستان به توجّه جلالت‌مآب عبدالله‌خان نایب‌الحکومه هرات آغاز و در سنه‌ی ۱۳۷۰ هـ.ق انجام یافت. کتبه فکری سلجوقی.»
در کنار آرام‌گاه امام فخر رازی، مسجد جامع و مدرسه‌ای در سال ۱۳۵۴ خورشیدی و کتاب‌خانه‌ای در سال ۱۳۵۶ خورشیدی توسط تاجران خییر هرات و به کوشش مولوی عبدالعلی توخی ساخته شد. بعداً در سال‌ ۱۳۵۷ خورشیدی در اثر جنگ‌ها، این بناها کاملاً ویران گردید. در سال ۱۳۷۲ خورشیدی به همّت خاندان محترم کرباسی‌ها زیر نظر آمریت آبدات تاریخی هرات اعمار گردید. ولی آن‌چنان بنایی که در شأن آن بزرگوار باشد، ساخته نشد. این بنای تاریخی مذهبی به هم‌کاری مالی ریاست آژانس انسجام توسعه و هم‌کاری جمهوری ترکیه «تیکا»، دفتر هماهنگی پروگرام‌های هرات «حوزة غرب»، تحت نظارت مدیریت عمومی حفظ آبده‌های تاریخی هرات مرمت و بازسازی شد. در این مرمت؛ آرام‌گاه، اطراف آرام‌گاه، ایوان بارگاه و محوطه آرام‌گاه به صورت اساسی با خشت‌فرش و تزیینات لازم مرمت گردید.
در حال حاضر کتیبه‌ای عالی بر عمارت آرام‌گاه امام فخر رازی به خط صبری هروی قرار دارد که در آن آیةالکرسی شریف و در داخل ایوان به خط نستعلیق آیه و اشعار زیر نوشته است:
انما یعمر مساجدالله من امن بالله و الیوم الآخر و أقام الصلوة و اتی‌الزکوة و لَم یَخشَ الاالله فَعَسی اولئک أن یکونوا من‌المهتدین. صدق‌الله العظیم.
و در زیر این آیه شریفه، سه بیت از اشعار و سروده‌های امام فخر رازی نیز حک گردیده است:
اگر دشمن نسازد با تو ای دوست
تو می‌باید که با دشمن بسازی
گرت رنجی رسد مخروش و مخراش
توکل کن به لطف بی‌نیازی
ولیکن چند روزی صبر فرما
نه او ماند، نه تو، نه فخر رازی
در سال ۱۳۸۴ خورشیدی به کوشش ولی‌شاه بهره رئیس اطلاعات و فرهنگ وقت هرات، در سراچه‌ی سمت غربی مدرسه‌ی علمی امام فخر رازی تحت نظر محترم مولوی سید محمد عمر شهید به همّت مالی شخصیت خییر محترم حاج غلام محمد مدبر احیای مجدد شد.
33 views04:32
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 07:32:45 هرات؛ ایوان و آرام‌گاه امام فخرالدین رازی

امام فخرالدین رازی، از مفسران، خطیبان، نویسندگان و شاعران نیمه‌ی دوم سده‌ی ششم و نیمه‌ی یکم سده‌ی هفتم هجری و از مشایخ هرات و بزرگان خراسان بود. او به فارسی و عربی شعر می‌سرود و از سروده‌های او تنها سی و یک بیت به‌جا مانده که همه‌ی آن‌ها در لباب‌الالباب عوفی آمده است.
هر کتابی را که امام فخر رازی تألیف می‌نمود، در همان وقت به بیش‌تر شهرها تقسیم شده و در معرض استفاده واقع می‌گردید. در شیوه‌ی بیان به آن درجه سوز و تأثیر داشت که هیچ‌کس نمی‌بود که خواه به مواعظی که به زبان عربی می‌فرمود و خواه در نصایح که به لفظ فارسی بیان می‌کرد، نمی‌گریست. در هرات بسیاری از اهل مذاهب به خدمتش رسیده و از انجمن‌های علمی و ادبی‌اش استفاده کرده‌اند.
فرمان‌دهان غوری و به‌خصوص پادشانی مثل: شهاب‌الدین و غیاث‌الدین قراری که شایسته شأن بلند و معارف ارجمند حضرت مولانا بود، در رعایت و احترام حضورش پرداخته و عنوان شیخ‌الاسلامی را که مستحق بود، در هرات برایش بخشش کرده است. مسجد جامع باستانی در آن وقت برای درس و افاده حضرت مولانا بنا یافته و هرات جولانگاه روحیات علمی و ادبیاش بوده است.
ولادت با سعادتش به قول ابن خلکان در ۲۵ رمضان ۵۴۴ واقع شده، و وفاتش در روز دوشنبه عید فطر سال ۶۰۶ قمری در شهر هرات بوده و در آخر روز یادشده در کنار شمال‌غربی بیرون شهر، به قریه‌ای که در آن وقت مزداخان می‌گفتند، به آغوش خاک سپاریده شده‌ است.
معنی خانه‌ی مزدا یعنی خدای‌خانه است. از کلمات مزداخان، تا اکنون کلمه‌ی خان باقی مانده و قریه‌ی کوچکی که نزدیک آرام‌گاه امام فخر رازی واقع است به قلعه‌ی خان معروف است و آن را رباط خانان نیز می‌نامند.
هدایت طبرستانی در مجمع‌الفصحا نوشته است که، هنگام سفارت خوارزم، در کهنه از گنج خوارزم آرام‌گاه فخرالدین رازی را به من نمودند و در این نیز اختلاف است. گویا هدایت از گورخانه‌ی امام فخر رازی در هرات نیز اطلاع داشته که در گورخانه‌ی خوارزم مردّد بوده است. ظاهراً آرام‌گاه کهنه اورگنج خوارزم از محمد رازی دیگری است و احتمال داشته که از آن شمس‌الدین محمد بن قیس رازی، صاحب المعجم است. آرام‌گاه امام فخر رازی از همان وقت وفات امام رازی تا اکنون در هرات معروف و آشکارا بوده و اگر به قول بعضی که او را از بیم کرامیه و اسماعیلیه در شب محرمانه و پنهان در کوی مزداخان دفن نمودند، از دوستان و اهل هراتیان پنهان نبوده و به قول فکری سلجوقی، فقط از نظر دشمنان وی چند وقتی پوشیده داشته‌اند.
گفته می‌شود پیش از دوره‌ی تیموریان هم بر آرام‌گاه امام فخر رازی قبه و ساختمانی وجود داشت که به مرور زمان تخریب گردیده و در عصر تیموریان هرات، در زمان سلطان حسین بایقرا و به همّت امیرعلی‌شیر نوایی عمارتی عالی بر آرام‌گاه امام ساخته شد که در اثر حمله‌ی شیبانی‌ها و صفوی‌ها تخریب گردید. خواندمیر در خلاصةالاخبار از بنای آرام‌گاه امام فخر رازی چنین می‌نویسد: «عمارت سر مزار فایض‌البرکات امام عالی مقدار فخرالملة والدین رازی قدس‌الله تعالی سره‌العزیز، مقامی فیض آثار است و به سمت وسعت فضا و لطافت هوا موصوف و معروف.»
آرام‌گاه علامه‌ی بزرگ امام فخر رازی، در شرق مصلی هرات، در حاشیه‌ی خیابان واقع شده است. این آرام‌گاه در محوطه‌ی پیش روی ایوان و در فضای باز قرار گرفته است، بنای این ایوان از خشته پخته بوده، در سال‌های اخیر با آجر سفال مورد مرمت قرار گرفته است. تنها نکته‌ی قابل توجّه از هنر معماری این آرام‌گاه، آرایش آجرکاری آن می‌باشد.
در سال ۱۳۲۸ خورشیدی توسط حاجی آدم‌خان از مردم خییر هرات ایوان کوچکی به خشت پخته احداث و لوحی از مرمر بر سر آرام‌گاه امام فخر رازی نیز نصب و باغچه‌ی اطراف آرام‌گاه نیز دیوار گردید. وی یک نفر مدرس و چند نفر طالب‌العلم را به خرج خویش گرفت، تا همیشه در اتاق‌های پهلوی ایوان موصوف به درس گفتن و درس شنیدن مشغول باشند و تا حیات آن مرحوم این رسم برقرار بود.
در سال‌های اولیه‌ی حکومت ظاهرشاه، در زمان عبدالله ملک‌یار، چون عمارت آرام‌گاه امام فخر رازی و بنای ایوان زنده‌یاد حاجی آدم‌خان کوچک بود و ایجاب می‌کرد عمارتی که در خور شأن علامه باشد به آرام‌گاهش آباد شود، لذا ایوان بزرگ و عالی در مقابل آرام‌گاه امام فخر رازی آباد و کاشی‌کاری‌های سبز و لاجوردی در تزئینات آن صرف گردید. عبدالله ملکیار مهندسین لایق را به طرح عمارتی عالی مؤظف نمود. اوّل نقشة گنبدی بزرگ و عالی طرح شد و خواستند مطابق آن گنبد روی آرام‌گاه امام فخر رازی بنا نمایند. برخی از معاریف خواستند که ایوانی پیش روی آرام‌گاه ساخته شود تا محلی برای نماز باشد. زنده‌یاد حاجی اسماعیل مهندس هروی، طرح ایوان موجوده را پی‌ریزی کرد و این ایوان به انجام رسید. لوحی نیز به خط ثلث عالی توسط مولانا محمد صدیق امام ارگ هرات هم بر آرام‌گاه وی ساخته شد.
55 views04:32
باز کردن / نظر دهید
2021-06-23 08:39:25 غوریان

گرچه غوریان ز خط و خال زمان افتاده
گرچه این مادر هستی ز بیان افتاده
ذکر وصفش همه از ورد زبان افتاده
هم‌چو برگی‌ست که دوش خزان افتاده
ولی این خاک کهن‌بوم، اثرِ دارا هست
نقش پایش به در و دشت کنون پیدا هست

تا جهان است ز تو نام و نشانی پیداست
پرچم‌ات سبز، برافراشته و پا برجاست
چون‌که این مُلک‌ خرد خانه مردان خداست
در پی ظلم به تو دشمن دیرینه چراست؟
بایدت جان به فدای تو کنیم ای غوریان
تا که از شرّ همه دغدغه باشی به امان

بر حریم تو زند بوسه هزاران خورشید
شد فروزان شب تارِ تو ز اندیشه سپید
جز گلستان تو کس سوسن و داوودی نچید
این‌چنین مسکین دیرینه به تاریخ که دید؟
زُهد و تقوا و خرد نشآت ازین‌جا دارد
ز هری نام و نشان اوست که بر پا دارد

در خط و مرز تو من باز بها می‌بینم
در بر و دوش تو احکام خدا می‌بینم
اندرین ملک بسی صلح و صفا می‌بینم
این‌چنین خانه دگر بار کجا می‌بینم؟
تو مرا لعبت جان و برِ شیرین دادی
دل پر درد مرا باز تو تسکین دادی

آستان تو بُود سلسله‌ی عهد و یقین
افتخاری‌ست تو را منصب و فتوا در دین
بر تو پاینده بُود زیب و فر و هر تمکین
گشته‌ای شهره به اوصاف تو در روی زمین
شیخ داراست تو را همره به هر ایامی
نکنم جز به بقای تو من هیچ اقدامی

کاش عزّ تو هنوز حاکم و پا برجا بود
زنده در بزم تو فرهیخته چون شیدا بود
زاهد محترمی عهد به جا دارا بود
عشق میهن ز سر و صورت او پیدا بود
طرح حکم و ادب و فلسفه را زاد تویی
هفت اقلیم خرد ریشه و بنیاد تویی

روزی این خاک کهن مسکن شیرانی بود
افضلی‌وار درین مهد دلیرانی بود
در صف معرکه‌ها پخته نریمانی بود
در حریم‌ات چه بسا پاک شهیرانی بود
عندلیبی ز سر شاخه‌ی این باغ پرید
که جز از خدعه ازین گلشن ویرانه ندید

روزی بهر تو ز دل، ابر سخاوت می‌کرد
آیینه وصف تو را نیک قضاوت می‌کرد
کام بر کام تو تمجید حلاوت می‌کرد
کهکشان نام تو بر عرش تلاوت می‌کرد
آه! سر می‌دهم ای کاش چنین روزی بود
آخر فصل خزان موسم نوروزی بود

شرح دیباچه‌ی تو سیر نهانی دارد
هر وجب خاک تو اوصاف جهانی دارد
به یقین خانه‌ی تو دُرّ یمانی دارد
درِ هر بوم و برش حافظ ثانی دارد
ای خدا فضل کن و خاک مرا زنده بدار
پیش تو سهل بُود حاجت ما را تو برار

منظر نام تو بر اوج فلک فرهنگ است
مردم شیر دل‌ات شهره کنون در ننگ است
نغمه‌ی حق‌طلبی بر دل ما آهنگ است
همگی یک‌دله چون آب روان یک‌رنگ است
داد این مردم پر قوت و پر کار بده
یارب از بند خلاصم کن و بگشای گره

در دلم جز غم و اندوه وطن نیست که نیست
حسرت و واهمه در دوش سخن نیست که نیست
سبزه و لاله در این باغ و چمن نیست که نیست
مرگ ما بسته به تدبیر کفن نیست که نیست
جان دهم در ره تو، نام تو را زنده کنم
تا که خورشید تو را باز فروزنده کنم

خامه در صفحه‌ی سیر ستایش دارد
عارفی در دل شب سوز و نیایش دارد
ای خدا خانه ما راه گشایش دارد
خون به رگ‌های سخن عزم همایش دارد
از طلوع تو جهان رنگ دگر می‌گیرد
گریه از چشم ترم راه سفر می‌گیرد

شهر من زنده کنم بار دگر نام تو را
سبز و گلگون کنم‌ات لحظه و ایام تو را
خالی از درد کنم نیز کنون جام تو را
سیر از امید کنم از دل و جان کام تو را
باغ در غصه فرو رفت سپند دود کنید
خار و خس را ز دل باغچه نابود کنید

حیف در دامن تو شیوه‌ی ناهنجار است
زخم در سینه‌ی تو مستمر و تکرار است
گرچه عنوان همین مسئله هم دشوار است
لیک نام تو مرا رونق هر بازار است
به خدا مظهر هر عزّ و وقاری غوریان
به یقین طلعتی از باد بهاری غوریان

طفل این خاک ضمیرش به خدا پیوند است
برگ و بارش همه از علم و خرد آوند است
نکته‌دان، نیک‌سیر باور او لبخند است
روی این اصل تو را پهنه‌ی بی‌مانند است
نام بوبکر چو خورشید جهان‌آرا شد
از همین خاک درت دُرّ سخن پیدا شد

شیرمردان تو آوازه‌ی والا دارند
همتی ارج مقام و دل دریا دارند
حرف‌های ز تو پیوسته به لب‌ها دارند
چون‌که توصیف تو را نیک تمنا دارند
میهنم، مادرِ من بوسه دهم خاک تو را
کی شود شاد کنم دیده‌ی غمناک تو را

بهر وصفت نه فراز و نه نشیبی دیدم
از دل خویش به تو مهرِ عجیبی دیدم
لب گشودم به سخن حس عجیبی دیدم
از خودم با تو چه پیوند نجیبی دیدم
تو بهاری و خزان را به تو مانندی نیست
به جز از عشق تو بر گوش دلم پندی نیست

سبزه‌زاران تو با باد صبا می‌رقصد
گل جدا، شاخه جدا، باغ جدا می‌رقصد
تن و تنپوش تو با نی نوا می‌رقصد
قلم و صفحه و شاعر چه به جا می‌رقصد
منبع شور و نشاط است هوای سحرت
آرزویم شده ای کاش نشینم به برت

طارق جلالی‌پور
منبع: کام‌گار، حمیدالله، آثار غوریان، هرات: قدس، ۱۳۹۳ خورشیدی، صص۱۷۲ - ۱۷۶.
.t.me/hamidkamgar
70 views05:39
باز کردن / نظر دهید
2021-06-16 16:13:18
@Payegahesher


نفرین به تفنگی‌ که می‌آلود نباشد
افسوس به قلبی‌ که هری‌رود نباشد

امروز عجب نیست که در مُلک خراسان
یک قطره‌ی باران به تن رود نباشد

تا حال تنِ زخمی بودا نمکین است
این "قوم غضب" لشکر نمرود نباشد؟

ای کاش که در استوپه‌‌ی عهدِ "کِنِشّکا"
لائیک، در آن دایره مردود نباشد

بی‌منطق و اندیشه نزن حرف که مُلاّ!
از پوف تو در منبر ما سود نباشد

این قوم که عمری شده در حال سجود اند
ای وای "اگر" آن‌چه که فرمود... نباشد؟

#حمید_کام‌گار


@Payegahesher
43 views13:13
باز کردن / نظر دهید
2021-06-14 06:30:57
دست‌آوردهای نوازندگان زن در هرات
(1310 الی 1358 خورشیدی)
آموزش و پژوهش‌ها
گزارش‌های هنری
ترویج موسیقی محلی

ترجمه و تعلیق: نصرالدین سلجوقی
ویراستار: حمیدالله کامگار
طرح جلد و برگ‌آرا: حسین‌علی ابراهیمی
ناشر: انتشارات احراری
چاپ اول، بهار 1400

عنوان انگلیسی:
The Achievement of female musicians in the city of #Herat, 1930 to 1980

Translation & Suspension by:
Nasruddin Saljuqi

سپاس از انتشارات احراری که این اثر را بدون تاخیر به دست نشر سپرده است. از دوستان گرامی آقای حمید کامگار و علی ابراهیمی که در ویرایش و طرح دیزاین آن همکاری نموده‌اند، اظهار سپاس و امتنان می‌نمایم.

از برگه‌ی نصرالدین سلجوقی
.t.me/hamidkamgar
14 views03:30
باز کردن / نظر دهید
2021-06-14 06:17:11
"سرمه در صدف"
گزیده‌ی صد و ده غزل از "خواجه اسماعیل دارا" منتشر شد!
ناشر: نشر دارا
به انتخاب: دکتر عثمان نورزایی
با مقدمه‌ی‌: حمید‌الله کامگار
نقاشی روی جلد: استاد ناصر طالب
این کتاب را در هرات از کتاب‌فروشی مومنی و ابن عربی به‌دست آورده می‌توانید. و در کابل بزودی کتاب‌فروشی مقصودی، پل‌سرخ، مارکت ملی و در غوریان بنیاد خیریه‌ی دکتر عثمان نورزایی.

شتاب عمر به صید رمیده می‌ماند
رگ نفس به کمند بریده می‌ماند
دل فسرده‌ی مردم درون سینه‌ی شان
به غنچه‌ی گل سرما رسیده می‌ماند
هزار حیف که اهل دل از جهان رفتند
بسیط خاک به گلزار چیده می‌ماند
زخون دل شده از بس که بال مژگان‌ تر
نظر به طایر در خون تپیده می‌ماند
به درد عشق کس آرام کی تواند یافت
مریض عشق به گژدم گزیده می‌ماند
به‌سوخت بس که هوس‌های خام را دارا
دلش به بیشه‌ی آتش کشیده می‌ماند

خواجه اسماعیل دارا

از برگه‌ی احمد بهراد
.t.me/hamidkamgar
16 views03:17
باز کردن / نظر دهید
2021-06-11 19:11:35 نمی‌خواهم که کس یابد ز سِرّ حالم آگاهی
و گر نه عالمی سوزد به یک آه سحرگاهم

حافظ روجی، شاگرد حافظ‌علی عیشی هروی

.t.me/hamidkamgar
22 views16:11
باز کردن / نظر دهید