من هنوز هم تاریخِ تولد عزیزانم رو به یاد دارم و به خاطر میسپا | بفرمایید... | حمیدرضا کارگر
من هنوز هم تاریخِ تولد عزیزانم رو به یاد دارم و به خاطر میسپارم؛ حتی کسانیکه برای من عزیزند ولی خودشون بیخبرند. امّا خیلی وقته که دیگه تولدی رو تبریک نمیگم؛ نه که دوست نداشته باشم، یا اونقدر مشغول باشم که فراموش کنم، نه. حقیقت اینه که دیگه توانِ معاشرت و پذیرفتن اون لحظهٔ بعد از تبریک تولد و لطف و محبّت دوستانم رو ندارم! و این برمیگرده به همون «ولی...». شاید روزی که اون معنا رو در دیگری پیدا کنم، باز بتونم. شاید.