. داستان عبرت آموز روزی مردی با یک نابینا هم اتاق شد و | حامیانِ فولاد
.
داستان عبرت آموز
روزی مردی با یک نابینا هم اتاق شد و قرار بر این بود که با یکدیگر صادقانه و خالصانه رفتار کنند از قضا روزی برای خوردن گیلاس درکنار هم قرار شد یکی یکی بخورند تا به مساوات خورده باشند
بعد از گذشت چند دقیقه نابینا گفت رفیق چرا سه تا سه تا میخوری؟ مرد هسته در گلویش ماند و گفت مگر تو میبینی؟
نابینا گفت خیر من کور مادرزاد هستم مرد گفت پس از کجا میدانی؟
نابینا گفت چون من دوتا دوتا میخوردم و تو هیچ اعتراضی نکردی...
نتیجه : در سیستم فاسد، اگر کسی فریاد اعتراض سر میدهد و بدنبال نابودی فاسدان و رانتخواران است برای مقابله، هم سپر دفاعش،هم شمشیر حمله اش، هر دو، همان پاکدستی اوست اما اگر خودش هم در فساد دخیل باشد نه اعتراضی دارد نه صدای رسایی برای داد و فغان
جستجوی برخی افراد برای شناسایی مدیران کانال و ردزنی فساد آنها در سیستم، کاری بس احمقانه به نظر میرسد که اینها به جای اصلاح خود و سیستم فاسد مجتمع، بدنبال حذف کانال و مجازات مدیران کانال از هر کاری برای دستیابی دریغ نمیکنند