دستم را روی قلبش گزاشتم ،
تپش های نامنظمش زیر انگشتانم کاملا حس میشد ؛
شوق عجیبی همراه با دلهره داشتم .
از فرط شادیِ اینکه دلیل تپش های قلب او ،
من بودم در پوست خود نمیگنجیدم ...
با هر ضربان قلب او ؛
سبز میشدم و قلب من نیز شکوفه میداد ...
برای اولین بار بود که قلب معشوق خود را
با دستانم به آغوش میکشیدم و
این لذّت بخش ترین لمس انگشتانِ من بود...