Get Mystery Box with random crypto!

داستان خانه مریم و سعید قسمت ۴ نزدیک اذان مغرب بود. از حدود | 🌸 همسران خوب 🌸

داستان خانه مریم و سعید قسمت ۴ نزدیک اذان مغرب بود. از حدود دو هفته قبل سعید تصمیم گرفته بود تا چهل روز نمازش رو اول وقت بخونه. تو این چند روز جز دو بار، که دومیش همین امروز بود، همه رو اول وقت خونده بود. بنزین ماشین خیلی کم شده بود. چراغش داشت چشمک می…