آدرس کانال:
دسته بندی ها:
دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین:
91
توضیحات از کانال
روزنامه همشهری مازندران
ارتباط با ادمین :
@Ashkan1363
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
1
4 stars
1
3 stars
0
2 stars
0
1 stars
0
آخرین پیام ها
2021-07-06 06:16:47
خدماتی که به کرونا میشود
#صفحه_یک
#یادداشت
#عادل_جهان_آرای
این روزها که کرونا بیداد میکند و نوع هندی آن درِ خانههای مردم را میزند و رنگ شهرها را به راحتی به قرمز پررنگ تبدیل میکند و جان دهها تن را هر روز با صدا و بیصدا میگیرد، یقینا خدمتی که به کرونا میشود بیش از خدمتیست که باید به مردم بشود. مهمترین خدمتی که باید به مردم بشود، و آن هم واکسیناسیون است، ولی نمیشود، به جز وعدههای رنگارنگ بیپایهای که هر مسئولی که تریبون دارد، با آرامش آن را بر زبان میآورد و به راحتیِ آب خوردن هم از وعدهاش میگذرد. اما خدمتی که این روزها به کرونا میشود در نوع خود در دنیا نمونه است. از یکسو همه درها را باز میگذارند و طبق معمول هر مراسمی را که دلشان میخواهد برگزار میکنند، دلشان هم نمیآید جایی را قرنطینه کنند، یا خدای ناکرده کسی را برای سهلانگاری و نادیدهگرفتن دستورهای ستاد به اصطلاح کرونا –که بیشتر نام پرطمطراقی دارد تا آنکه واقعا تأثیرگذار باشد- مواخذه کنند. ضمن آنکه انگار از روز اول که آقای حریرچی-معاون وزیر بهداشت- گفته بود قرنطینه برای جنگ جهانی اول است، همه مسئولان و مدیران همقسم شدند که سخن حریرچی را به زمین نزنند و هیچجا را قرنطینه نکنند و هر مسئولی برای نمایش توان مدیریتیاش هر جا خواست برود.
خدمت دیگر به کرونا قطع برق است. قطع برق چند حسن برای کرونا دارد، اول، بیمارانی که مبتلا به کرونا هستند و زیر دستگاههای تنفسی هر ثانیه برای آنها از طلا گرانتر است، دچار مشکل میشوند و کرونا به راحتی میتواند آنها را ضربه فنی کند. دوم برای کسانی که به پیشنهاد دولت مجبورند در خانه بمانند و دورکاری کنند، عملا دورکاری معنی خود را از دست میدهد و چه بسا کارمند یا کارمندان یا مجبورند دوباره به محل کارشان بروند یا آنکه احتمالا کار خود را از دست بدهند. وقتی کارمندان مجبور باشند به دلیل نداشتن برق در منزل خود، به ادارات بروند، چه بسا احتمال بیماری آنها هم زیاد میشود و این بار هم کرونا تعداد بیشتری را مبتلا میکند.
خدمت دیگر قطع برق به کرونا، سوختن وسایل برقی مردم است؛ مردمی که به ماندن در خانه توصیه میشوند، باید برای تعمیر میلیونی دستگاههای برقی خود راه تعمیرگاهها را در پیش بگیرند و رفتوآمد و مواجهه مردم با هم بیشتر شود. هر چه مردم بیشتر با هم در تماس باشند، جناب کرونا بازارش گرمتر خواهد بود.
با این خدماتی که به کرونا میشود، واقعا نمیتوان چشمانداز مشخصی برای قطع زنجیره حیات این ویروس مثلا منحوس در کشور متصور بود. بیتردید امروز بسیاری از ما مردم، به مردم کشورهایی که واکسن زدند و از لحاظ روانی حداقل توانستند به زندگی عادی خود برگردند، نه تنها غبطه که حسادت میکنیم. وقتی میشنویم تعداد درگذشتگان انگلیس یک رقمی شده است یا در آلمان تعداد مبتلایان هم در بعضی روزها یک رقمی است، یا کشورهای همسایه ما مثل ترکیه بیش از 50میلیون تن از جمعیت 80میلیونی خود را واکسینه کرد، یا ارمنستان به مردم ما که ظاهراً به صورت گردشگر به آن کشور میروند واکسن مجانی میزند؛ حتما دلمان برای خودمان میسوزد؛ چون دل دیگران که نمیسوزد؛ زیرا – با همه ادعاهای فراوان و دهن پرکن- تاکنون نه واکسنهای تولیدی ادعا شده به بازار آمده که بتواند جلوی مرگ و میر را بگیرد و نه آنکه واکسن زیادی از کشورهای دیگر خریده شد، در نتیجه ما مجبوریم هر روز آمار قربانیان و جانباختگان خود را بشماریم، کسانی که اگر واکسن میزدند، چه بسا امروز در میان ما میبودند و خانوادههای آنان در سوگشان نمینشستند. با این خدمات به کرونا، شکی نیست پیکهای دیگری نیز در راه باشد و جانهای دیگری تسلیم شوند.
@Hamdelidaily عضویت
48 views03:16
2021-06-23 06:34:07
صدای رسای تعرفههای مخدوش
#سر_مقاله
#عادل_جهان_آرای
معمولا در هر انتخاباتی که از طریق برگههای رأی انجام شود، به دلایلی برخی از تعرفهها یا خوانده نمیشوند یا رأیدهندگان به دلیل نارضایتی یا بیاعتمادی، نامهایی را روی آنها مینویسند که با سازوکار انتخابات و اسامی تعیین شده همخوانی ندارد، در نتیجه این دسته از برگههای رأی دور انداخته میشود که به آرای باطله معروف است. اما معمولا شمارشکنندگان و مسئولان برگزاری انتخابات به تناوب تعداد این برگهها را اعلام میکنند و گاهی هم اعلام نمیشود، مثل انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی که وزارت کشور حسن روحانی، میزان این بخش از آرا را اعلام نکرد. اما در انتخابات متعددی که در ایران برگزار شد، برگههای باطله بخشی از آرای ریخته شده به صندوقها بودند که چه بسا اگر این تعداد از آرا مخدوش نمیبودند، میتوانستند در تعیین سرنوشت نامزدی تأثیرگذار باشند. به هر حال آرای باطله بخشی از واقعیت صندوقهای رأی به شمار میروند، ولی وقتی که تعداد این آرا از حد طبیعی خود بیشتر میشود، دیگر به عنوان یک رفتار معمولی یا هنجاری شناخته شده، تلقی نمیشود، بلکه میتواند حاوی پیام یا پیامدهای مهمی باشد که بیش از همه برگزارکنندگان انتخابات- مسئولان، دولتمردان و حاکمان- باید به آن توجه داشته باشند. در انتخابات مجلس یازدهم در اسفند 98 بیش از 33میلیون تن پای صندوقهای رأی نیامده بودند و با توجه به آنکه هر روز وضعیت معیشت و زندگی مردم بد و بدتر میشد، انتظار میرفت در انتخابات ریاست جمهوری نیز همین وضعیت تکرار شود که شد. حال آنچه که در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری ایران بیش از همه پررنگتر ظاهر شد، آن بخش از آرایی بود که به نام آرای باطله به صندوقها ریخته شد. اینکه چرا بیش از 3میلیون تن پای صندوق رفتند، اما هیچ نامزدی را شایسته یا اصلح ندانستند، موضوع کماهمیتی نیست. به نظر میرسد اگر بخواهیم کنش انسانها را در موقعیتهای مختلف به عنوان کنشی سلبی یا ایجابی تحلیل کنیم یا آنکه آن را نوعی زبان و نظرشان بدانیم، بیتردید اینجا بیش از 3میلیون تن، بیآنکه از کسی یاد گرفته باشند یا جریانی پشت سر آنها باشد، خود به این نتیجه رسیدهاند که به جای قهر با صندوق، بهتر است زبان دیگری را برگزینند تا بتوانند از این طریق سخن خود– یا اعتراض به وضع موجود- را به گوش مسئولان برسانند. سخنی که در ابتدا به ظاهر هیچ صدایی نداشت، اما سرشار از ناگفتههایی بود که تاریخ 100ساله ایران و بخصوص عمر 40ساله جمهوری اسلامی نمونه آن را به یاد ندارد. اگر این رفتار جمعی را با کمی تسامح، کنشگری نوین بدانیم، راه خطایی نپیمودیم. نوعی کنشگری که نه در پی تخریب کسی است و نه آنکه میخواهد تنی زخمی یا جایی تخریب شود. اینکه سهونیم میلیون نفر براساس چه تجربه تاریخی به این جمعبندی رسیدند که برگههای آرای خود را مخدوش کنند تا به نوعی صدای تازهای را به گوش مسئولان برسانند، یقینا به کالبدشکافی بیشتر و واکاوی جامعهشناختی و روانشناختی خاصی نیاز است. معمولا در عرصههای انتخاباتی کشورها یا در کشور ما، شور و هیجان خاصی در جامعه حاکم است و حال اگر احزاب و گروههای مرجع تعیینکننده هم در میان مردم فعال باشند، این شور و حرارت مضاعف میشود، اما در کشور ما که خبری از احزاب نیست و نام احزاب فقط در روی کاغذها دیده میشود، گروههای مرجع هم هیچ محلی از اعتبار در جامعه کنونی ایران ندارند، پس کسی نبود که به این سهونیممیلیون تن بگوید که آرای خود را سفید یا مخدوش به صندوقها بریزند. اتفاقا در فضای مجازی به جای این کنش تازه، بیشتر بر عدم حضور در پای صندوقهای رأی تأکید میشد. پر بیراه نیست که این رفتار جدید انتخاباتی بخشی از بدنه اجتماعی ایران را، نوع هوشمندی آنها دانست؛ هوشمندیای که اگرچه از تجربه تاریخی کسب نشده باشد، ولی میتوان آن را نشانه درک و تحلیل 14درصد از جمعیت عاقل و دارای حق رأی ایران از وضعیت امروز سیاستورزی در کشور تلقی کرد. این هوشمندی ضمن آنکه امروز به نقطه عطفی در تاریخ سیاسی ایران تبدیل شده است، اما میتواند از این به بعد در انتخابات متعدد به عنوان کنشی تازه در مواجهه با سیاستمردان یا دولتمردان عمل شود. البته شاید مهمترین آفتی که در آینده چنین کنشی را تهدید کند، شمارشکنندگان یا برگزارکنندگان انتخابات باشند که نخواهند یا اجازه نداشته باشند تعداد واقعی آرای باطله را اعلام کنند؛ چون شاید از این تجربه تاریخی جدید درسی بگیرند و آن هم کتمان تعداد کامل آرا باشد. اما اگر شفافیت در رأیگیری وجود داشته باشد، طبیعتا این کنش از آفت کتمان و لاپوشانی به دور خواهد بود.
@Hamdelidaily عضویت
49 views03:34
2021-06-08 07:09:12
شما بگویید، قول میدهیم اوقات ما تلخ نمیشود
#سر_مقاله
#عادل_جهان_آرای
مناظره نامزدهای ریاست جمهوری در روزهای اخیر، چه بخواهیم و چه نخواهیم، یکی از موضوعهای مهم روز در محافل رسانهای و حتی نشستهای خانوادگی است؛ گرچه نشست هفت نامزد در دور اول، شباهت چندانی با مناظره نداشت و بیشتر به جلسه پرسش و پاسخ شبیه بود، پرسشهای تکراری که هیچ نامزدی هم نمیتواند و نمیتوانست پاسخی درخور یا کاربردی به آنها بدهد، ولی آنها در مقابل، هر چه دلشان خواست گفتند. اما آنچه مورد نظر این یادداشت است، یک جمله از حرفهای نامزد جناح راست، یعنی آقای زاکانی است که در پاسخ به حرفهای آقای همتی بیان کرده بود. وی گفت:«تهمت نزنید، چون مجبور میشویم حقایقی را بگوییم که اوقات شما و مردم تلخ میشود.» اینکه آقای زاکانی معمولا در شعارها یا سخنان خود، چه اکنون و چه دورههای قبل مدعی شفافسازی است، ولی چرا فکر میکند، گفتن حقایق باعث تلخ شدن اوقات مردم میشود، جای سوال دارد و کاملا متناقض با دیدگاهها یا ادعاهای ایشان است. البته از آنجا که در کشور ما شفافیت در کل محلی از اِعراب ندارد و اگر کسی یا کسانی بخواهند در این زمینه ورود کنند و مفاسدی از جمله رانت، ویژهخواری، باندبازی، فساد اقتصادی یا دیگر موارد را برملا کنند، شاید با عواقب ناخوشایندی روبهرو شوند، در نتیجه اصل اخلاقی شفافیت همیشه با چالش روبهرو است و کمتر افراد دل به دریا میزنند تا بتوانند در حوزهای شفافسازی کنند. حال اگر واقعا شفافسازی یا بیان حقایق اوقات مردم را تلخ میکند و کسی که مدعی شفافسازی است، از آن خودداری میکند، پس تلویحا بر طبل عدم شفافیت، نگفتن حقایق یا به نوعی میتوان گفت بیان حرفهای غیر واقعی میکوبد. در کدام کشور یا در چه جایی گفتن حقایق باعث تلخی اوقات مردم شده است، چه حقایقی را آقای زاکانی و هر مسئول دیگری میداند ولی نمیگوید و چرا از گفتن آنها استنکاف میکند. پرسشی که اینجا به ذهن متبادر میشود این است که چه عوامل یا دستهایی در پس پرده هستند که یک نامزد ریاست جمهوری مدعی است مجبور است از گفتن حقایق خودداری کند، یا شاید گفتن آن حقایق اوقات برخی افراد را تلخ کند که البته ربطی به مردم ندارد. اگر نامزدی واقعا حقایقی را میداند و نمیگوید، حقایقی که باعث شفافیت شود و خط و خطوط یا رانتها یا ماجراهای پشت پرده را افشا کند، ولی از آن خودداری میکند، اینگونه احساس میشود که نکند با گفتن به اصطلاح حقایق، منافع خودش هم آسیب ببیند، وگرنه چه دلیلی دارد که حقایق را بگوید و حداقل بخشی از ادعاهای خود را ثابت کند.
بیتردید بخشی از مشکلات جامعه امروز ما، از گرانی، تورم، فقر، بیکاری، از بین رفتن محیط زیست، اختلاس، باندبازی، بیاعتمادی، ناامیدی، اضمحلال خانوادهها، طلاق، اعتیاد تا تحریم مستمر، بیارزش شدن پول ملی، سوءمدیریتها و دهها و صدها موضوع مشابه آن، نتیجه نگفتن حقایق و نبود شفافیت در همه حوزههای اداری و نهادی و تشکیلاتی کشور است. وقتی شفافیت نباشد و کس یا کسانی که حقایق را به ادعای خود میدانند و نمیگویند، هر نماینده مجلس، هر وزیر یا معاونی و حتی هر رئیس قوهای میتواند براساس منافع خود یا منافع دوستان و نزدیکان خود تصمیم بگیرد، بیآنکه کسی از کار آنها باخبر شود یا مجبور باشد به کسی و خصوصا به مردم پاسخ دهد. وقتی همه در بیخبری باشند، به راحتی میشود منویات شخصی خود را عملی کرد. به این نامزد محترم ریاست جمهوری و هرکس که نگران اوقات تلخی مردم است، عرض میکنیم که شما حقایق را بگویید، اوقات مردم تلخ نمیشود، نگران اوقات مردم نباشید، اتفاقا همه خوشحال میشوند. اوقات مردم با زدوبندها تلخ میشود، با نداشتن چشماندازی برای فردای زندگی خود تلخ میشود، با بیکاری و گرانی کمرشکن و دربهدری تلخ میشود، اوقات مردم برای نبودن واکسن تلخ میشود. اگر راست میگویید، حقایق را کتمان نکنید
@Hamdelidaily عضویت
46 views04:09
2021-06-02 10:52:03
کرونا «اگر» نمیشناسد
#صفحه_یک
#یادداشت
#عادل_جهان_آرای
این روزها که برخی از جناحهای سیاسی در فکر رجزهای انتخاباتی خود هستند و نامزدهای معرفی شده شورای نگهبان هم از طرح و برنامههای خود میگویند، اما کمتر نشان و حساسیتی از مرگ روزانه دهها تن در میان است. کافی است نگاهی به سخنان و برنامههای نامزدها بیندازید تا دریابید انگار آنها در کشوری زندگی میکنند که یا خبری از کرونا نیست؛ یا آنکه مهار این پاندمی اولویت اول آنها به شمار نمیرود. اما در بسیاری از کشورهای دنیا شیوه مواجهه دولت و مردم با کرونا، به بحث درازدامنی تبدیل شد که حتی توانست برخی از نظامهای سیاسی را با چالش جدی روبهرو کند، نمونه بارز آن در ایالات متحده رخ داد که باعث شد دولت و سیاستهای این کشور تغییر کند. بیتردید اگر سهلانگاریها و عادیانگاریهای شخص ترامپ و برخی از عوامل دولتش نبود، چه بسا بایدن برای برنده شدن با چالشهای عدیدهای روبهرو میبود و حتی به اعتقاد تحلیلگران مسائل سیاسی آمریکا، وی شانس کمی برای نشستن بر صندلی کاخ سفید داشت. کرونا اگر چه ترامپ را از پا نینداخت، اما او را از صندلی قدرت به زیر کشاند. کرونا پاشنه آشیل ترامپ بود که او البته آن را به دلیل غرور ناشی از وجود طرفداران میلیونیاش ندید و از همین نقطه ضربه خورد. اما در ایران اگر عمر دولت روحانی یا هر دولتی، رو به پایان نبود و چهار سال اول خود را طی میکرد، به دلیل نوع عملکرد خود در مواجهه با کرونا، هیچ شانسی برای ادامه نداشت، ولی روحانی خوششانس بود
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
@Hamdelidaily عضویت
38 views07:52
2021-05-26 07:25:14
نفسِ راحتِ اصلاحطلبان
#صفحه_یک
#یادداشت
#عادل_جهان_آرای
اعلام اسامی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری با این ترکیب از سوی شورای نگهبان شاید برای بسیاری از پیگیران فضای اجتماعی یا حتی تحلیلگران مسائل سیاسی ایران باور نکردنی بود. اما با توجه به سوابق گذشته و رد صلاحیت چهرههایی چون هاشمیرفسنجانی و رئیس دولتهای نهم و دهم، این نوع مواجهه با نامزدها و رد صلاحیت چهرههایی چون جهانگیری، لاریجانی، پزشکیان یا هاشمی دور از انتظار هم نبود. اما آنچه که در این بین میتواند وزن و فضای سیاسی آینده کشور را کمی جابهجا کند، تأیید نشدن نامزدهای احزاب و جریان اصلاحطلب بود. اگرچه نام مهرعلیزاده در بین 6 نامزد دیگر شاید این حس را ایجاد کند که ایشان میتواند نماینده این جریان باشد، اما مهرعلیزاده که پیش از این در سال 84 نامزد ریاست جمهوری شده بود، بعد از دو اصلاحطلب آن روز، یعنی کروبی و معین، کمترین رأی اصلاحطلبان را که حدود یک میلیون و 280هزار نفر بود، به خود اختصاص داد.حال که چهرههای اصلی اصلاحطلب در میدان نیستند و احتمال رأیآوری مهرعلیزاده هم کم است، در نتیجه اصلاحطلبان عملا چهار سال آینده از صحنه سیاسی ایران دور خواهند بود و قوای آنها که خصوصا در سه سال اخیر دولت روحانی به شدت تحلیل رفته است، به سختی میتواند خود را ترمیم کند
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
@Hamdelidaily عضویت
39 views04:25
2021-05-18 09:11:30
اصلاحطلبان و آبی که از جوی رفته است
#سر_مقاله
#عادل_جهان_آرای
در طول دو دهه اخیر، اصلاحطلبان آزمونهای مختلفی را پشت سرگذاشتند که در بسیاری از آنها گاه نمرات منفی برجستگی بیشتری داشت. نگاهی به کارنامه این جریان موید این نظر است که آنچه باعث پیروزیهای گاه و بیگاه آنان میشد، نه همت و برنامهریزی خاص گروهها و احزاب اصلاحطلب، بلکه این مردم بودند که برای بهتر شدن امور، انتخابی بهتر از نامزدهایی را که پرچم اصلاحطلبی در دست داشتند یا به این اردوگاه تمایل نشان میدادند، نداشتند و گاهی هم برخی تکچهرههایی که از مقبولیت اجتماعی برخوردار بودند، موتور آنها را روشن نگه میداشتند. در حقیقت اصلاحطلبان برای بسیاری از رأیدهندگان روزنه گریز بودند، نه واقعا مرجع و ملجأ تغییرناپذیر. بعد از انتخابات 76 که با پیروزی خاتمی شروع شد و جنبش اصلاحات جان گرفت، اصلاحطلبان میتوانستند برنامههای بهتری را برای اصلاحات اساسی در کشور تدوین و اجرا کنند، اما اگر بدون تعصب بخواهیم به این برنامهها نگاه کنیم، بسیاری از افراد این جریان، بیش از آنکه دغدغه اصلاحات یا اصلاحطلبی داشته باشند، بیشتر در این فکر بودند که چگونه میتوانند از امکانات به دست آمده برای پیشبرد مقاصد سیاسی و اقتصادی خود بهره بگیرند یا چگونه میتوانند با ایجاد رانتهای تازه، فرصتهای طلایی پیشرفت خود را حفظ کرده
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
@Hamdelidaily عضویت
40 views06:11
2021-04-28 11:30:13
دعوت به میدان مین
#صفحه_یک
#یادداشت
#عادل_جهان_آرای
این روزها که کرونا سوار بر موج چهارم سراسر کشور را درنوردیده است و روزانه جان صدها تن از هموطنان ما را میگیرد، سازمانها، ادارات، وزارتخانهها یا حتی افرادی که در این حوزه مسئولیتی دارند، در پی یافتن مقصری هستند که حتی اگر مشخص شود، نه درمان درد مردم میشود و نه آنکه میتواند داغ و درد خانوادههای جانباختگان را کاهش دهد. در طول بیش از چهارده ماه از جولان کرونا در کشور، بیشک بخش بهداشتی و خصوصا نیروهای خط مقدم آن، یعنی پرستاران و پزشکان، بیشترین هزینه و سختی را تحمل کردند، اما آنچه که در این مدت خاطر مردم را آزرده است، تعدد تصمیمگیریهای باری به هر جهت است.
درست است که هیچ کشوری در دنیا و از جمله ایران، تجربه مواجهه با این اپیدمی را نداشتهاند، اما درکشورهایی که برنامه و قانون در آنها حرف اول را میزد و سازمانها، نهادها و افرادی که تخصصی دراین حوزه نداشتند و اجازه دادند متخصصان تصمیمگیری کنند، موفقتر بودند. کافی است برای دستیابی به دوگانگی یا حتی چندگانگی تصمیمها، حرفهای مسئولان بهداشتی و غیربهداشتی و بخصوص سیاسی کشور را در یکی دوماه اخیر تورق کنیم تا دریابیم که چه میزان از تصمیمات بر اساس سلایق و دیدگاههای شخصی بوده است تا علمی و تخصصی. نمونه روشن آن نوع برخورد مسئولان بهداشتی و سیاسی کشور با مسئله تعطیلات نوروزی بود. در حالی که برخی از مسئولان بهداشتی مخالف بازگشایی راههای استانها بودند و تأکید داشتند سفر به استانهای قرمز یا نارنجی ممنوع شود، اما مسئولان دولتی به صورتی این بیماری را عادی جلوه دادند و ناگهان رنگهای استانها را عوض کردند که نه تنها ممانعتی از سفرها نشد، بلکه به راحتی اجازه دادند علاوه بر سفر مردم به استانهای کشور، بسیاری از مراسم همچون عروسی و عزا یا حتی دورهمیها برگزار شود. به درستی مشخص نبود که چه ارادهای پشت این قضیه بود که اجازه بازگشایی راهها را داد تا در پیش چشم آگاهان بهداشتی کشور بیش از 21هزار بیمار کرونایی مثبت در تعطیلات روانه سفر شوند و به سان بمب همه نقاط کشور را آلوده کنند. با این کار عملا باد در همه کشور کاشته شد تا طوفان کرونای چینی و انگلیسی و برزیلی و ایضا هندی هموطنان ما را درو کند.
با وجودی که قبل از هر مناسبتی مسئولان بهداشتی اعلام خطر میکنند، اما بسیاری از تعارفات و ملاحظات بیدلیل باعث شده است که در طول این چهارده ماه هیچگاه شاهد اجرای کامل پروتکلهای بهداشتی چه از سوی مسئولان و چه از سوی مردم نباشیم. از یکسو مسئولان بهداشتی یا دولتی وقتی مناسبتهایی در پیش است، با مماشات سعی دارند با آن برخورد کنند و حتی ممنوعیت عبور و مرور شبانه را لغو میکنند که در حقیقت فضای بهتری به کرونا میدهند تا به کشتار خود ادامه دهد و از دیگر سو مردم هم وقتی میبینند هیچ سختگیری و جدیتی در اجرای پروتکلها از سوی مجریان صورت نمیگیرد، هم مراسم عروسی برگزار میکنند و هم عزا. جایی که مسئولان اجرایی کشور باید ضامن سلامت مردم باشند و بر رعایت پروتکلها جدی باشند و اجرای قانون را مطمح نظر قرار دهند، با «خواهش و تمنا» از مردم میخواهند در خانه بمانند و سفر نکنند، در حالی که سویه دیگر این نوع تمناها دعوت مردم به میدان مین ویروس کروناست. مردم هم که این نوع رفتار مسئولان اجرایی کشور را میبینند با ارسال کارتهای عروسی یا شرکت در مراسم عزا به صورتی دیگر دوستان و بستگان خود را به میدان مین دعوت میکنند و شوربختانه این وضعیت همچنان ادامه دارد. با وجودی که آمار روزانه جانباختگان در کشور هر روز افزایش مییابد، اما هنوز سازمانها، ادارات دولتی، نهادهای رسمی غیر دولتی مشغول برگزاری همایشها و گردهماییهای چند صدنفری بیفایده و هزینهبر هستند و جالب است که گزارش تصویری اکثر این گردهماییهای دولتی و غیردولتی از صداوسیما هم پخش میشود و کسی یا نهادی هم معترض برگزاری آنها نیست. اگر واقعا قرار است مردم در خانه بمانند و از شیوع ویروس کرونا جلوگیری شود، انتظار میرود دولتیها یا نهادهای نام و نشاندار دست از برگزاری همایشها و گردهماییهای بیحاصل خود بردارند. سال گذشته حداقل در چنین مواقعی مسئولان اجرایی کشور اجازه برگزاری هیچ نوع مراسمی را به مردم نمیدادند، اما اکنون نوعی عادیانگاری در کشور باعث شده است که آتش توپخانه کرونا گرمتر شود و جان هموطنان بیشتری را بگیرد. واقعیت این است تا زمانی که در حوزههای مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و خصوصا اجتماعی با تعدد تصمیمگیری و به کرسی نشاندن حرف و نظر فرد یا سازمانی روبهرو هستیم که به دور از دیدگاههای کارشناسان اعمال و عمل میشود، سالهای سال در همچنان بر این پاشنه خواهد چرخید، حال چه با کرونا و چه بیکرونا.
@Hamdelidaily عضویت
45 views08:30
2021-04-06 07:30:45
مردمی بزرگ با آرزوهای تخم مرغی...
https://hamdelidaily.ir/?post=16613
45 views04:30
2021-01-07 16:46:22
تماشای دنیای نیما از پنجره زبان تبری
در لينک زير بخوانيد:
http://www.armanmeli.ir/fa/news/main/305552
یک قرن از انقلاب شعری نیما یوشیج در شعر فارسی میگذرد، اما نیما تنها به شعر فارسی ختم نمیشود؛ شعرهای تبری او (دیوان روجا) یکی از دیگر وجوه برجسته کارنامه شعری نیما است. کتاب «۵۰۰ روز با نیما» حاصل پژوهش عادل جهانآرای نویسنده و روزنامهنگار مازندرانی است. این کتاب در اصل مجموعه نوشتههای این روزنامهنگار است که از سال ۹۳ تا ۹۵ ذیل ستونی به نام «نیمای گپ» در همشهری مازندران دوبیتیهای مازندرانی نیما یوشیج را خواند و درباره آنها نوشت. حاصل کار اخیرا به صورت کتاب «۵۰۰ روز با نیما» (نقدوبررسی اشعار تبری نیما یوشیج) از سوی نشر «آرون» منتشر شده. آنچه میخوانید گفتوگو با این نویسنده و پژوهشگر درباره این کتاب است.
@armanmeli
76 views13:46
2020-10-19 07:30:22
چرا تبریکهای روحانی شادیبخش نیستند
#صفحه_یک
#یادداشت
#عادل_جهان_آرای
انصاف نیست کسی وضعیت سیاسی ایران را در چند سال اخیر رصد کند، اما وقتی به برجام میرسد، آن را یکی از موفقیتهای دولت روحانی نداند. شکی نیست که اگر برجام توسط ترامپ به زمین نمیخورد و مخالفان آن و دولت روحانی در داخل کشور، تحت عنوان اصولگرا از ناکام ماندن آن شادمان نمیشدند، اکنون کشور در وضعیتی که به آن دچار است و هر روز ارزش پول ملی آن به قهقرا میرود، فلاکت و فقر بیشتر به مردم لبخند میزند، نبود. با این حال هنوز برجام خردهنفسی میکشد و بیش از همه کسی که از نفسهای آن خرسند میشود، شخص روحانی است. او وقتی احساس کند به دلیل نقش برجام برخی موفقیتهای دیپلماتیک همچنان نصیب دولتش میشود، به مردم تبریک میگوید و همین موفقیت را به رخ مخالفانش نیز میکشد. البته روحانی پیش از این، در مناسبتهای مختلف سعی کرد از مزایای برجام سخن بگوید؛ خصوصا وقتی که برجام به بار نشست، فکر میکرد نام او به عنوان بهترین رئیس جمهور، در تاریخ جمهوری اسلامی ثبت خواهد شد و مردم بعد از پایان صدارتش برایش دست تکان خواهند داد. او شک نداشت که درهای جامعه جهانی برای همیشه به روی ایران باز خواهد ماند، درهایی را که دولت نورچشمی اصولگراها در طول 8سال هر چه بیشتر بر بسته شدن آن پافشاری کرد و کار را به جایی رساند که هر از چندی شورای امنیت با موافقت چین و روسیه قطعنامههای سنگینی را علیه ایران وضع میکرد، ولی رئیس دولت اصولگراها آن را کاغذپاره میخواند؛ کاغذپارههایی که دود آن همچنان چشم مردم را آزار میدهد، گرچه اصولگراها امروز از نقش تخریبی آن کاغذپارهها سخنی نمیگویند و همه مشکلات این روزهای کشور را فقط نتیجه عملکرد بد دولتهای یازدهم و دوازدهم میدانند.
با این حال، روحانی در یک ماه اخیر دوبار در جلسه هیأت دولتش از پشت تریبون از ناکامی دستگاه دیپلماسی ترامپ با لذت سخن گفت و هر دو بار هم با شور و حرارت فراوانی به مردم ایران تبریک گفت و این دو مورد را به نوعی برای مردم یا خود و دولتش روز جشن تلقی کرد. بار اول که شورای امنیت به درخواست ترامپ برای کشیدن ماشه «نه» گفت و بار دوم برای فرارسیدن 27 مهر، یا 18اکتبر، که تحریم تسلیحاتی جمهوری اسلامی پس از 5 سال از پذیرش برجام و بر اساس قطعنامه 2231 سازمان ملل به پایان رسید. اما اکنون وضعیت به گونهای است که روحانی هر کاری کند و هر روزی را به گمان خود روز پیروزی تلقی کند، هیچ واکنش مثبتی از سوی جامعه ایران نخواهد دید، زیرا عامه مردم، که امروز به درد بیپولی و بینانی دچارند، هر روز نسبت به دیروز فقیرتر میشوند، و بیماری کرونا هم که درد بیدرمان آنها شده است، اصلا هیچ حسی نسبت به تبریکهای آقای روحانی و پیروزیهای دیپلماسی او و تیمش ندارند؛ زیرا مردم نیک میدانند که از گرمای این تبریکها آبی برایشان گرم نخواهد شد.
اگر روحانی روزی توانست به مردم وعده بدهد که ارزش پول ملی، یا همان دستمزد ناچیز روزانه آنها، به سر جای خود بر میگردد، فقر و ناامیدی دامن خود را از کوچهپسکوچههای شهرها جمع خواهد کرد و قیمت کالاها به صورت افسارگسیخته بالا نمیرود و رانتخواری، فساد و حقوقهای نجومی نورچشمیهای دولت و نهادها قطع خواهد شد، بیتردید در آن روز، مردم به خیابانها خواهند آمد و برای روحانی دست تکان داده و هورا خواهند کشید و مثل روزهای آخر دولت دهمش از او متشکر خواهند بود، اما اگر در همچنان بر این پاشنه بگردد و حتی بیشتر دَوَران بگیرد، این تبریکها کمترین لبخندی بر لب مردم نخواهند نشاند. تبریکها و پیروزیها زمانی شادیبخشاند که مردم آن شادیها و پیروزیها را در زندگی روزمره خود احساس کنند، نه آنکه هر چه بر عمرشان میگذرد، با شادی غریبتر و بیگانهتر شوند.
@Hamdelidaily عضویت
96 views04:30