آن شب بر زائران امامزاده داوود چه گذشت؟
داستان خانوادهای ۱۶ نفره که تنها ۱۰ نفر از آنها به خانه برگشتند
حاج رضا در طبقه سوم حجم سیلاب ۴ متری را میبیند که از مقابل پنجره عبور میکند و ماشینها مثل سیب و پرتقال روی آب معلق هستند و مچاله میشوند.
یک امدادگر میگوید که رودخانه خانه رود است. آب ممکن است سالها به خانهاش سر نزند.اما هر وقت باران شدیدی ببارد، باز میگردد و هر چیزی که مانعش شده باشد و از میان بر میدارد.
گل و لای باقی مانده از سیل به دو متر میرسد چه در صحن چه در مغازه و گذر. گل و لای مغازه قاسم تجسس شده هیچ اثری از قاسم سوهان فروش نیست. امدادگر میگوید که همه چیز خراب شده، سیلاب او را با خود برده!
حاج رضا زن جوانی را میبیند که روی آب معلق است. خودش را به یک ستون چسبانده و با چنگ و دندان سعی میکند کودک ۶ ساله و دختر نوجوانش را نجات بدهد. او زهراست که ایلیا و دیانا را به چنگ دندان گرفته.
صدای جیغ و شیون و فریاد یاری آدمهای بزرگ و کوچک که سیلاب در حال بلعیدن آنهاست دره را پر می کند.
@hamshahrinews