سـرت را بر بازوانـم بڪَذار تنت را هـم درڪنار دلــم میان آغوش خیالـم نفس بڪش تمـام ترس و خستڪَیم از شب تمـام میشــــود.... اڪَر حتی در آغوشِ خیالــم خفــته باشـی .... 86 viewsخدایاشکرت, 17:36