Get Mystery Box with random crypto!

HasanRezaeian

لوگوی کانال تلگرام hasanrezaeian — HasanRezaeian H
لوگوی کانال تلگرام hasanrezaeian — HasanRezaeian
آدرس کانال: @hasanrezaeian
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 20.12K
توضیحات از کانال

بيشتر از من👇🏽
https://zil.ink/hasanrezaeianlinks

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 95

2022-10-01 11:30:16 فاجعه اونجاست که عادت می‌کنی و می‌پذیری تغییر ممکن نیست، می‌پذیری «همینه که هست». یک جایی از قلب (برخی) آدمها هست که با باور های تحمیلی پُر نمیشه و همیشه از اون سمت بهشون ندا داده میشه که: «این وضعیت صحیح نیست»؛ یک ناامیدی جمعی. جایی که وقتی یک عضو به درد میاد، دگر عضوها آروم و قرارشون به هم می‌ریزه چون از یک پیکرند. و من خوشحالم که (بخش اعظمی از ) مردم ایران این بخش حافظه‌ی قلبیِ جمعی رو از دست ندادن و هیچ احدالناسی نمی‌تونه بهش دسترسی پیدا کنه. دیشب داشتم به دوستی می‌گفتم یکی از آرزوهای زندگیم اینه که یک روزی مردم این کشور رو در صلح و آرامش ببینم، طوری که هیچ کس بهشون دیکته نکنه چجوری انتخاب کنن و چجوری زندگی کنن؛ خصوصاً به زن‌ها.

@sedakaado
@hasanrezaeian
2.5K views08:30
باز کردن / نظر دهید
2022-10-01 02:25:52 ‏گرفته است جهان را غبار بی دردی
کجا رویم ازین عالم خراب؟ کجا؟

"صائب تبریزی"

@sedakaado
@hasanrezaeian
2.8K views23:25
باز کردن / نظر دهید
2022-09-28 16:10:06 خاطره‌ی بدِ آدم‌ها نباشید!
کسی نباشید که دیگران، بدترین احساسات ممکن‌شان را کنار شما تجربه کنند و یادآوریِ نام و حضورتان، برای آنان تداعیِ خاطرات تلخ و احساسات ناخوشایند باشد. به قدری که نخواهند بار دیگر شما را ببینند و بار دیگر صدای شما را بشنوند و به شما اعتماد کنند و حتی از شما حرف بزنند!
باید حواستان به جزئیات احساسی که با گفتار و رفتار و نگاهتان در دیگران ایجاد می‌کنید، باشد.
گریزِ انسان‌ها از همدیگر نیست، از احساسی‌ست که کنار همدیگر و با همدیگر تجربه کرده‌اند.

@sedakaado
@hasanrezaeian
730 views13:10
باز کردن / نظر دهید
2022-09-28 12:07:24 تو از جهان من چه می‌دانی؟ روبه‌روی کدامین پنجره نشسته‌ای و از کدامین حفاظ داری به جهان من نگاه می‌کنی و چندبرش کوتاه از کل زندگی مرا دیده‌ای که اینقدر قاطعانه مرا قضاوت می‌کنی؟
من هنوز خودم هم به بخش‌هایی از دنیای خودم آگاه نیستم، من هنوز خودم هم دقیق نمی‌دانم کجای زندگی‌ام ایستاده‌ام و اوضاع دقیقا چه‌جوریست، آن‌وقت تو چه‌طور پیش خودت فکر می‌کنی به همه چیز واقفی و صلاحیت اظهار نظر داری؟
خستگی و مشغله‌ها امان نمی‌دهند وگرنه گوشه‌ای از جهانت می‌ایستادم و ثابت می‌کردم هیچ‌کس از زاویه‌ی محدودِ دیدِ خودش، واقعه‌ی نامحدود زندگی هیچ‌کسی را نمی‌تواند قضاوت کند.
من خیلی فرصت کنم، زندگی‌ام را می‌کنم. من آن‌قدر زمان و حوصله ندارم که هربار در زاویه‌ای بایستم و ذهنم را درگیر رصد کردن شیوه‌ی زیست دیگران کنم!

@sedakaado
@hasanrezaeian
1.3K views09:07
باز کردن / نظر دهید
2022-09-25 00:18:30

#شباهنگ ۲۲۵

@sedakaado
@hasanrezaeian
431 views21:18
باز کردن / نظر دهید
2022-09-24 21:33:32 این حس پیر بودن که تو اول جوونی داریم چیه؟
قرار نبود اینجوری شه.

@sedakaado
@hasanrezaeian
1.0K views18:33
باز کردن / نظر دهید
2022-09-23 23:00:24 روزی ما دوباره کبوترهايمان را پيدا خواهيم کرد
و مهربانی دست زيبايی را خواهد گرفت
روزی که کمترين سرود بوسه است
و هر انسان برای هر انسان برادری ست
روزی که ديگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل افسانه ايست
و قلب برای زندگی بس است

روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو بخاطر آخرين حرف دنبال سخن نگردی
روزی که آهنگ هر حرف؛ زندگيست
تا من بخاطر آخرين شعر رنج جستجوی قافيه نبرم
روزی که تو بيايی؛ برای هميشه بيايی
و مهربانی با زيبايی يکسان شود

روزی که ما دوباره برای کبوتر هايمان دانه بريزيم
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که ديگر نباشم ..

"احمد شاملو"
@sedakaado
@hasanrezaeian
761 views20:00
باز کردن / نظر دهید
2022-09-23 21:55:06 محمود دولت آبادی قشنگ گفت؛
‏آنجا یک قهوه خانه بود، اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای.چرا؟
‏دنیا خراب می‌شد اگر دقایقی آنجا می‌نشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم؟
‏ عجله،همیشه عجله!
‏کدام گوری میخواستم بروم؟
"‏من به بهانه رسیدن به زندگی،
‏همیشه زندگی را کشته ام..."


@sedakaado
@hasanrezaeian
1.0K views18:55
باز کردن / نظر دهید
2022-09-23 18:01:10 همیشه خودم، خودم را مجروح می‌کردم و خودم، زخم‌های خودم را می‌بستم. انگار از این‌کار لذت می‌بردم و بدون جراحت و تقلا برای بهبود، ادامه‌ی حیات برایم غیر ممکن بود.
این‌بار ولی فرق داشت، تمام استخوان‌هام را شکسته‌بودم و داشتم با تمام درد، بدون کمک و بدون تسکین و بی‌حسی، آن‌ها را دوباره به هم پیوند می‌دادم. دست کرده‌بودم وسط استخوان‌های شکسته و تلاش می‌کردم مانند پازلی از هم پاشیده، هر شکستکی را به نیمه‌ی شکسته‌ی خودش برسانم و خوب شوم.
کار من شده‌بود همین، هربار که زندگی چیز جدید و خارق‌العاده‌ای برای عرضه نداشت، خودم را از هم می‌پاشاندم و سر هم می‌کردم. انگار از تلاش و تقلای خودم لذت می‌بردم.
و این خودآزاریِ کشنده‌ای بود، حتی اگر دستاوردهای بزرگی به دنبال داشت.

@sedakaado
@hasanrezaeian
1.2K views15:01
باز کردن / نظر دهید
2022-09-23 14:55:06 هميشه اصرار كردن همه چي رو
خراب ميكنه مثلا اصرار به دوست داشته
شدن، اصرار به همو ديدن؛ اصرار نكنين!
كسی كه دوستتون داشته باشه غرور شما
خيلی براش مهم تر از خواسته ی خودشه.

@sedakaado
@hasanrezaeian
1.6K views11:55
باز کردن / نظر دهید