تفاوت رنجش و خشم و ارتباط آن با توقع داشتن از دیگران مصطفی | هستی_بی_کوشش
تفاوت رنجش و خشم و ارتباط آن با توقع داشتن از دیگران
مصطفی ملکیان
رنجش، زمانی است که شما از کسی توقع و انتظاری دارید و برآورده نمی شود، لذا از طرف مقابل میرنجید. برای این که توقع شما از کسی موجه باشد، باید درباره آن فرد یک گزاره کلی در ذهن شما باشد و آن این که هر زمان که من از آن فرد چیزی بخواهم، او به من می دهد. ولی چنین گزاره ی کلی ای وجود ندارد. وقتی گزاره کلیای وجود نداشت، من سطح توقعاتم از دیگران را تا حدّ ممکن پایین می آورم، لذا اگر کسی به من قرض نداد، هیچ رنجی نمیبرم؛ ولی اگر به من داد، باعث خوشی و شادی من میشود.
خشم فراتر از بر آورده نشدن توقع من است و از نظر من، اصلی زیر پا گذاشته شده است. زیر پا گذاشتنِ اصل به خاطر آن است که من در روابط خودم با دیگران بر روی خودم و دیگران «عنوان» میگذارم مثل استاد و شاگرد یا زن و شوهر.
مثلاً میگویم من از خودم صرف نظر میکنم، ولی چرا شاگردی نباید احترام استادش را حفظ کند؟ گابریل مارسل می گوید: چاره خشم نداشتن، این است که ما در ارتباطات خود با دیگران، جز با عنوان انسان با هم برخورد نکنیم. چون هر قدر هم که عنوانها همسان و مساوی باشد، مثل هم شاگردی، ولی باز هم باعث بروز خشم، در برآورده نشدن توقعات، می شود.