#قلم_نوشت #محمود_دولتآبادی را دوست دارم. در واقع کتابهایش | حوالیِ بهشت
#قلم_نوشت
#محمود_دولتآبادی را دوست دارم. در واقع کتابهایش را دوست دارم. مخصوصا جای خالی سلوچِ او را. یک جایی وسطهای کتاب، جناب محمود یک چیزی میگوید راجع به #جوانی. مضمون کلیاش این بود که ؛ جوانی هیچ وقت در آدم نمیمیرد فقط به مرور در پستوی قلب آدم قایم میشود و منتظر میماند تا یک چیزی ماشهاش را بکشد و بزند بیرون.... یک جورهایی ایشون، جوانی را یک موجود بازیگوش تصویر کرده که تا آخرین ثانیههای عمر هم ممکن است یکهو از مخفیگاهش بزند بیرون و آدم خودش را شگفتزده کند. من خیلی به این فرضیه امید دارم و دل بستهام. اینکه وقتی پیر شدم و آردهایم را بیختم و الکم را آویختم، جوانی یکهو بزند بیرون و شگفتزدهام کند و مجبورم کند تا همهی رویاهای معلقم را عملی کنم.رویاهایی که با لحاظ کردن شرایط موجود، خیلی راحت نمیشود جامهی عمل تنشان کرد. کلا شورت هم نمیشود تنشان کرد!!! تنها امیدم این است که دههی آخر زندگیم این جوانی بازیگوش و محروم بزند بیرون و شگفتی خلق کند. از عاشقی بگیر برو تا هوا کردن فیل....