Get Mystery Box with random crypto!

چه ایرادی دارد داستان‌های زیادی در مورد ما در ذهن آدم‌های زیاد | هوای حوا



چه ایرادی دارد داستان‌های زیادی در مورد ما در ذهن آدم‌های زیادی وجود داشته باشد؟
به این فکر کنید که هر آدمی که یا با شما در رابطه بوده
یا نبوده، یک داستان و یک برداشت از شما دارد و آن داستان را برای دیگران میگوید بعد دیگرانی آن داستان را میشنوند و بر اساس ذهن خودشان دوباره داستان خودشان را میسازند و تحلیل‌های خودشان را میدهند.
به نظرم تمام آن داستان‌ها حق زندگی کردن دارند و شما هم حق زندگی کردن با ورژن واقعی خودتان را دارید، شخصیتی که فقط خودتان از آن خبر دارید. داستانی که هیچگاه هیچکس جز شما نمیتواند واقعیتش را درک کند.
روزی که شما هیچ تمایلی نداشته باشید خودتان را برای داستان ذهنی شخصی دیگر، توضیح دهید؛
روزی که شما به ورژن‌های متفاوت خودتان در ذهن دیگران نگاه میکنید و اجازه میدهید دیگران با آن ورژن جلو بروند و نمیخواهید آن تصویر را تصحیح کنید؛
و روزی که دیگر نمیخواهید هیچ چیز را در مورد خودتان به هیچ‌کس ثابت کنید و به دیگران فضا میدهید که با همان داستان از شما جدا شوند، فاصله بگیرند، خشم بورزند، قهر کنند، سکوت کنند یا هر آنچه میخواهند انجام دهند؛
آن روز، روز مهمی ست چون شما با خودتان در صلح نشسته‌اید و پخته‌ترین ورژن خودتان را تا به آن روز در درونتان ملاقات کرده‌اید و آنقدر با همان کسی که تا آن لحظه هستید راحتید که دیگر حاضر نیستید به خاطر برداشت‌های دیگران، به خودتان آسیب بزنید و در دام تغییر ذهنیت آنها بیوفتید.
روزی که اجازه میدهید در ذهن دیگران، بد یا خوب، آسیب رسان یا مرهم، مشکل ساز یا راه حل مدار، قدرنشناس یا قدردان، آنتی سوشال یا همدل، کوچک و حقیر یا بزرگ و تحسین برانگیز، بی معرفت یا با معرفت به نظر برسید و برای هیچ خط داستانی‌ای هیچ مداخله ای نمیکنید آن روز، روز مهمی ست.
آن روز را برای خودتان بنویسید و جشن بگیرید چون شروع رابطه‌ای با خودتان هست که دیگر هیچ داستانی آن رابطه را برهم نخواهد زد.
و هرچقدر شما با خودتان در صلح بیشتری باشیدو در راهی که میروید مصمم تر باشید داستان‌های بیشتری از شما ساخته خواهد شد. داستان‌هایی مملو از فرافکنی و خشم، یا مملو از تحسین و بزرگ نمایی به قصدِ بعدا درهم کوبیدن همان تحسین ها!
کسی که خودش و واقعیتش را زیست میکند، توقف ناپذیر است و هیچ داستانی او را درگیر نمیکند. حال این داستان از زبان قاضی باشد، روانشناس باشد، معلم باشد یا دکتر و مهندس، دوست قدیمی یا غریبه ای ناآشنا.
هیچ داستانی دیگر توان توقفِ حقیقتِ درونی آدمهایی که میدانند چه کسی هستند و چه میخواهند و چه مسیری می‌روند را، ندارد.
هیچ داستانی.

#پونه_مقیمی
کانال هوای حوا @Havaye_Havva