منصور حلاج در ماه رمضان از کوچه ای میگذشت؛
جذامیان در حال ناهار خوردن بودند
به او تعارف کردند
منصور همراه آنان شد و چند لقمه ای خورد.
جذامیان گفتند: دیگران با ما هم لقمه نمیشوند
منصور گفت: آنها روزه اند و برخاست.
هنگام افطار سر بر آسمان کرد و گفت :
خدایا روزه ام را بپذیر...!
یارانش گفتند : ما خود دیدیم که تو روزه شکستی ...
منصور گفت :
«ما روزه شکستیم... ولی دل نشکستیم»
*ایشان مرحوم آیت الله سیدجواد حیدری هستند و بدیهی است که در باب روزه مستحبی میفرمایند.
@Del3da