Get Mystery Box with random crypto!

برای شفا و شفاعت آقا داوود دعا کنید مثل اکثر بچه بسیجی ها، هنو | davodabadi

برای شفا و شفاعت آقا داوود دعا کنید
مثل اکثر بچه بسیجی ها، هنوز به سن بلوغ نرسیده بود که خودش رو در دریای بیکران مردم در انقلاب دید.

همون شور و هیجان نوجونی رو داشت که دشمن به کشورش حمله کرد و جنگ شد.
به هر ضرب و زوری بود خودش رو رسوند جبهه.

مثل همه، به پدر و مادرش قول داد:
همین یه بار رو برم جبهه، دیگه نمیرم.
و این یه بار تا آخر جنگ طول کشید.

عملیات پشت عملیات.
تیر و ترکش پشت هم.
گاز شیمیایی از هم بدتر و بیشتر
بر جسم نحیف داوود نشستند تا از کار بیندازندش

زهی خیال باطل
داوود، مثل همۀ بسیجی ها، در جنگ به بلوغ رسید و با این چیزها از میدان بدر نمی شد.

جنگ که تموم شد، وقتی خیلی ها رفتند دنبال زن و زندگی، داوود تازه افتاد دنبال یه سری رفقاش و رفت تفحص تا پیکر شهدا رو از فکه و شلمچه بیاره تا پدران و مادران رو از چشم انتظاری دربیاره.

بسه دیگه. می دونم آقا داوود خوشش نمیاد و از دستم ناراحت میشه.

از بهار 1375 در فکه، در کنار بچه های دلیرمرد تفحص، آقا سید احمد میرطاهری، سید بهزاد پدیدار و شهیدان علی محمودوند و مجید پازوکی با آقا داوود آشنا و شکر خدا رفبق شدم و تا امروز نوکرش هستم و خاک پاش.

پنجشنبه که بهشت زهرا (س) بودم، آقا "داوود دشتی" رو دیدم که پاش رو عمل کرده.
داوود از زیر تیغ جراحی و بیمارستان مرخصی می گیره تا پنجشنبه جمعه ها بخصوص ماه رمضان و محرم و صفر در ایستگاه صلواتی کنار قطعۀ 26 در خدمت مردم باشه.
حتی اگه مثل امروز پاش توی گچ باشه.

ولی وقتی شنیدم:
آقا داوود توی صفه
منتظره نوبتش بشه
میگن بیش از 100 نفر دیگه جلوتر از تو توی نوبت هستند.

نوبت پیوند
البته پیر پسر گل ما آقا داوود، هنوز پیوند نبسته
و تازه، بدتر از من، تا حالا کربلا نرفته!

نمی تونم دیگه وراجی کنم و با کلمات خودم رو خالی کنم.

راحتتون کنم
داوود توی صف پیوند کبد است.
برای شفا و شفاعتش خیلی دعا کنید.

امروز شوخی شوخی با آقا داوود عکس دو نفره گرفتم
خدا حفظش کنه.

حمید داودآبادی
11 شهریور 1401