یادداشت استاد بخش دوم گفتگو با حجت الاسلام کاشانی برادر ب | حوزه دانشجویی شریف
یادداشت استاد بخش دوم
گفتگو با حجت الاسلام کاشانی
برادر بزرگوار جناب حجت الاسلام کاشانی! سؤالی که امشب به آن نپرداختید این است که فرض کنید مسئول فرهنگی یک گروه جهادی به خدمت شما رسیده و درمورد سیاستهای فرهنگی اردوی جهادیشان در یک منطقۀ سنینشین مشورت میگیرد. طبیعتاً فعالیتهای فرهنگی گروه به جهت محدودیتهای نیروی انسانی و امکانات و... فقط یک محور اصلی میتواند داشته باشد. شما پیشنهاد میدهید محور این فعالیتها چه باشد؟ سؤال اینجاست که در مقام تزاحم، آیا این گروه جهادی باید محور کار خود را تبیین عقاید شیعه قرار دهد؟ یا تبیین دشمنیهای جبهۀ جهانی استکبار و لزوم مبارزۀ همۀ مسلمانان دوشادوش هم علیه این جبهه؟
جناب حجت الاسلام کاشانی! صحبت از تعارض نیست که شما بفرمایید این دو با هم تعارضی ندارند. صحبت از تزاحمهاست و این تزاحمهای در مقام عمل است که باعث میشود اولویتهای افراد تعیین شود. اگر کسی بگوید اولویت در چنین شرایطی تبیین جبهۀ جهانی استکبار است، از نظر شما یعنی معتقد شده که باید عقاید شیعه را کتمان کند؟ معلوم است که اینطور نیست. بلکه اگر تزاحمی در این عالم وجود نداشت بسیار خوب بود که هر دو را تبیین میکرد اما چالش دقیقاً در تزاحمهاست و این عالم دار تزاحمات است.
یکی از مجاهدین کشورهای اسلامی منطقه به ایران آمده بود و در جمع دانشجویان صحبت از حقانیت اندیشههای امام خمینی علیه آمریکا میکرد. پس از سخنرانی مفصل در تبیین اقداماتی که در کشورشان انجام دادهاند برای ترویج این اندیشهها، یکی از دانشجویان پرسید: _«پس شما چرا شیعه نمیشوید؟»_ او خندید و گفت _دقیقاً عدهای از شما ایرانیان با همین نگاه در کشور ما فعالیت کردید و این فعالیتها باعث شد مردم، ما را پس بزنند چرا که فکر کردند داریم اندیشههای امام خمینی علیه آمریکا را ترویج میکنیم تا دینشان را از ایشان بگیریم و آنها را شیعه کنیم و پس از آن دیگر نتوانستیم اندیشههای امام را مثل سابق تبلیغ کنیم و کار برایمان بسیار سخت شد._ جناب حجت الاسلام کاشانی! سؤال در این تزاحمهاست. در این تزاحمها باید چه کرد؟ اینجاست که تفاوت تقریر اساتیدی همچون حجت الاسلام قاسمیان، حجت الاسلام جلالی و... با شما آشکار میشود.
باز هم اشکال در این نیست که شما چرا چنین تشخیصی دارید بلکه اشکال در این است که این اولویتبندی جدید را در نظام محاسبۀ جبهۀ انقلابی تثبیت میکنید. الحمدلله جبهۀ غیرانقلابی همچون شیرازیها و حجتیه و حوزۀ سنتیِ غیرانقلابی که معلوم است اولویتشان تبیین جبهۀ استکبار و متحد کردن مسلمانان در این نبرد نیست و اولویتشان شیعهسازی است (غیر از افراطیونی که به دنبال تکفیر هستند و حتی شیعهسازی هم اولویتشان نیست) حال اگر جبهۀ انقلابی هم در مقام تزاحم، اولویتش تبیین جبههبندی امروز حق و باطل و متحد کردن همه برای مبارزه با باطل نباشد و اولویت اولش تبیین عقاید شیعه (ولو با همان قیودی که حضرتعالی فرمودید) باشد تا به قول شما برای برادران اهل سنتش خیرخواهی کرده باشد؛ دیگر کِی و کجا و چه کسی باید به تبیین این جبههبندی بپردازد؟
اگر بگویید که این نکته را قبول دارید که تبیین جبهۀ استضعاف و استکبار در جهان امروز اولویت بیشتری دارد، عملتان اما چنین نخواهد گفت. عملاً شما بهتدریج در حال جابجا کردن نظام اولویتها هستید. با همین گفتمانسازیها عملاً در فاطمیه بهجای اینکه در میان جبهۀ انقلاب مسأله این باشد که «چطور از داغ دختر رسول خدا شور و حرارت حقطلبی و مبارزه با ظالمین حاکم بر جهان در میان تمام مسلمانان ایجاد کنیم»، مسألهشان این است که «وحدت را چطور با ترویج عقاید خود جمع کنیم و ضمن اینکه در فاطمیه به ترویج عقاید خود میپردازیم، وحدتی که رهبر انقلاب گفتهاند را هم خدشهدار نکنیم».