Get Mystery Box with random crypto!

دُوش دیدم وسط کوچه روان دخترکی دختر سیمین برکی آن طرفش مادرکی | میــخانـــه:)🥂

دُوش دیدم وسط کوچه روان دخترکی
دختر سیمین برکی
آن طرفش مادرکی این طرفش خواهرکی
گفتمش:ای یار فریبا تو چه نظیفی تو نه چاق و نه ضعیفی
به چنین حسن و چنین خلق و چنین خوی و چنین بوی دیگر مادر گیتی به جهان دختر شایسته نزاید
گشت زه کلایم اعصبانی زه سر تند زبانی به همان گونه که دانی دو عدد سیلی جانانه به من زد ٫
من از روی نرفتم عقبش رفتم و رفتم
مادر دخترک به من گفت: ای آدم کلاه شوق احمق و نادان تو چه بلایی تو مگر دشمن مایی که چنین یاوه سرایی
چشم (احمد) نتوان بست که معوش نخواهد
چشم ( سیر ) نتوان بست که به معشوق نخواند

Khan_3032

it3_zuri


@herat_myakhana