بخشی از متن «روشنفکران و انقلاب» | گفتگوی جمعی احمد شاملو، خس | حرفه:هنرمند
بخشی از متن «روشنفکران و انقلاب»
| گفتگوی جمعی احمد شاملو، خسرو شاکری، باقر پرهام، فریدون آدمیت و محمد قائد |
شاملو: در زمینهی نقش روشنفکران اعتقاد عمومی این است که روشنفکران ما از مردم جدا ماندهاند. من فکر میکنم این جدایی نتيجهی اختناق حداقل بیست و پنج سال اخیر حکومت پهلوی بود. روشنفکر برای این که کار خودش را انجام دهد، برای این که حرف خودش را بزند وسیلهای نداشت. و اصلاً امکان حرف زدن وجود نداشت. در نتیجه مردم نمیتوانستند رهبران فکری و عقیدتی داشته باشند. مردم نمیتوانستند آموخته بشوند، انقلاب يك مسئلهای است که بدون سؤال مشخص و بدون برنامهی مشخص اصلاً چرت است، بیمعنی است، بیموضوع است. تبدیل به شورش میشود، از آن به عنوان يك انقلاب سیاسی بهرهبرداری میشود. در حقیقت یكجور کودتا. اگر آگاهی نباشد هیچچیز عوض نمیشود. مردم راه میافتند و کورکورانه به نوعی از نظام حکومتی رأی میدهند بی آن که اصلاً بدانند معنای آن چیست. [...] مردم باید دریابند که رفتن و آمدن دیگری با اختیاراتی همانند وضع قبلی ـچنان که در طرح قانون اساسی یا پیشنویس قانون اساسی میبینیمـ هیچ چیز را عوض نمیکند. روشنکردن این مسائل برای مردم مستلزم ارتباط منظم، مستمر و طولانی با مردم است که در گذشته وجود نداشت. در طول دوران گذشته، نه مردم حق فکر کردن داشتند و نه روشنفکران حق گفتن و نوشتن.
[...]
شاکری: فکر میکنم که يك نكتهی دیگر را هم باید بررسی کرد و آن اینکه ببینیم واقعاً چه چیزی سرنگون شده. این مطلب خیلی مهم است. به نظر من يك سری نهادهای سلطنتی در این مملکت سرنگون شده و يك مشت آدم هم فرار کردهاند و يك مشتی از آنها هم تیرباران شدهاند. اما آن چه اساسیتر از همه بوده هنوز دگرگون و سرنگون نشده و آن نهادهایی است که پهلوی اول سوار آن شد و بعد تقویتش کرد یعنی يك نوع تفکر در جامعه. از جمله این تفکر نداشتن بردباری و شکیبایی در مقابل نظر مخالف است این تفکر که رضاخان تقویتش کرد و پسرش هم بیشتر تقویتش کرد هنوز باقی است و آنها که بر سریر قدرت نشستهاند بر مرکب این عدم شکیبایی در جامعه سوار هستند و این را میتازانند. [...]
#تاریخ_ایدهها
متن کامل:
https://b2n.ir/e81253