مسئلهی پاکسازی دانشگاه و تعطیلی آن، برابر با «از مرکزیت انداخ | حرفه:هنرمند
مسئلهی پاکسازی دانشگاه و تعطیلی آن، برابر با «از مرکزیت انداختن» دانشگاه همچون نیرویی پیشرو به بهانهی «استقلال دانشگاه» بود. دانشگاه بیشتر از هر مکانی در تعامل با جریان روشنفکری میتوانست تحدیدی باشد بر قدرتِ در حال شکلگیری؛ پس متصدیان قدرت از جانب دانشگاه و دانشگاهیان به درستی احساس خطر میکردند. در روند یک سالهی پس از انقلاب، دانشگاه به مثابهی فضایی آزاد و «مطلع» از آنچه در بستر جامعه جریان داشت، رفتهرفته به مکانی تبدیل شده بود که در آن دانشجویان همراه با اساتید تصمیم میگرفتند که چه دروسی را بگذرانند، و خود گردانندهی امور در مکانی باشند که به آن تعلق دارند. در این روند، دانشگاه همانند نقطهی ثقلی در جامعه، راه و روش نفی «اعمال قدرت از بالا» و گونهای «سیاست زیستی جدید» را تمرین میکرد. تلاش برای کنترل جنبش دانشجویی، با نظر بر پیشینهی آن از دههی ۲۰ به بعد، با اعلام صریح اینکه دانشگاه نباید عرصهای برای سیاستورزی باشد آغاز شد - درست به همان ترتیب که در سال ۱۳۲۸ برای کنترل جنبش دانشجویی اجرای تعهدنامهي «عدم دخالت در سیاست» در دانشگاه پیش کشیده شد.
متن کامل:
https://b2n.ir/r82935
#تاریخ_ایدهها