Get Mystery Box with random crypto!

داستان کوتاه شخصي نزد سقراط رفت و گفت: گوش کن مي خواهم چيزی ب | معجزه ای💕👈 بسوی خدا

داستان کوتاه

شخصي نزد سقراط رفت و گفت:
گوش کن مي خواهم چيزی برايت تعريف کنم. دوستي به تازگي در مورد تو مي گفت.... 

سقراط حرف او را قطع کرد و گفت: 
قبل از اينکه تعريف کني، بگو آيا حرفت را از ميان سه صافي گذرانده اي يانه؟ 
- کدام سه صافي؟ 
- اول از ميان صافي واقعيت. آيا مطمئني چيزي که تعريف مي کني واقعيت دارد؟ 
-نه. من فقط آن را شنيده ام.
شخصي آن را برايم تعريف کرده است. 

- سقراط سري تکان داد و گفت:
پس حتما آن را از ميان صافي دوم يعني خوشحالی گذرانده اي
مسلما چيزي که مي خواهي تعريف کني، حتي اگر واقعيت نداشته باشد، باعث خوشحالي ام مي شود.

- دوست عزيز، فکر نکنم تو را خوشحال کند. 

- بسيار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمي کند، حتما از صافي سوم، يعني فايده، رد شده است.
آيا چيزي که مي خواهي تعريف کني، برايم مفيد است و به دردم مي خورد؟ 
- نه، به هيچ وجه! 

سقراط  گفت: پس اگر اين حرف، نه واقعيت دارد، نه خوشحال کننده است و نه مفيد، آن را پيش خود نگهدار و سعي کن خودت هم زود فراموشش کنی...
⚘|❀ @hesenabzendegi ❀|⚘