Get Mystery Box with random crypto!

دکتر آشنا: بعضی در کسب قدرت قائل به دموکراسی هستند، اما در حفظ | حسام الدین آشنا

دکتر آشنا: بعضی در کسب قدرت قائل به دموکراسی هستند، اما در حفظ و انتقال نه/ قانون اساسی نظریه سیاستی حاکم بر همه سیاست‌ها و قوانین در جمهوری اسلامی است/ میان مردم رفتن تنها راه برای اطلاع پیدا کردن از احوال مردم نیست.
دکتر حسام الدین آشنا ضمن بیان اینکه عنوان بحث او «مردم در صحنه » است گفت: سال ها است از حضور مردم در صحنه صحبت می کنیم اما در فلسفه ی حکمرانی این سوال مهمی است که نسبت مردم با حکومت چیست؟ به خصوص قبل و بعد از قدرت گرفتن. ممکن است عده ای بگویند به مردم احتیاج داریم، اما تا زمان سرنگونی یک حکومت، چرا که ما اقلیتی هستیم که فکر می کنیم قدرت حق ماست. تا قبل از به قدرت رسیدن نیاز زیادی داریم به اقناع چون قدرت نداریم و چاره ای جز اقناع و همراه کردن مردم نداریم. فردای رسیدن به قدرت رسیدن این سوال پیش می آید که حال با مردم چه کنیم؟
نظریه پردازی هایی که قدرت را اساسا برای مردم می دانند تا قبل از به قدرت رسیدن ، مورد توجه قرار می گیرد، اما بعد از رسیدن به قدرت نظریات دیگری مورد توجه قرار می گیرد که معتقد است مردم وظیفه دارند تنها تبعیت کنند.
مخصوصا اگر منابع قدرت حاکمیت غیر از مردم باشند، مثلا حکومتی که درآمدش وابسته به فروش نفت باشد، یا رفاه ایجاد کرده باشد و با مردم تعامل کرده باشد، مثل دولت های حاشیه خلیج فارس یا عربستان سعودی این اتفاق احتمال بیشتری دارد که بیفتد. مثلا بن سلمان در این کشور آمده تغییرات بنیادینی هم انجام می دهد ولی نیازی به موافقت مردم ندارد. بعضی در کسب قدرت قائل به دموکراسی هستند، اما در حفظ و انتقال قدرت قائل به لزوم یا کارآمدی دموکراسی ندارند.
وی با اشاره به بخش هایی از نهج البلاغه گفت: اگر به منابع دینی مراجعه کنیم، در عهدنامه ی مالک اشتر نکته بسیار کلیدی در رابطه ی مردم و حاکمیت وجود دارد. آنطور که مردم راجع به یک نفر قضاوت می کنند، خداوند هم همانطور قضاوت می کند. اینکه مردم مهم نیستند و من فقط به خداوند پاسخگو هستم، درست نیست. درست ترین نوع سیاست گذاری آن است که نسبت آن با حق بیش از همه و عمومیتش در عدالت بیشتر باشد و بیشترین عامل رضایت باشد. یعنی عدالت آن است که تولید کننده ی رضایت باشد. بر اساس این مبنا، آنچه که قرار است عماد و پایه ی دین و موجب اجتماع مسلمانان باشد، عموم مردم هستند پس باید میل به آن ها و تکیه به آن ها داشت. در قسمت بعد حضرت نحوه ی رفتار با مردم را نیز بیان می کنند.
آشنا با قرائت بخش هایی از عهدنامه ی مالک اشتر ادامه داد: اینطور نباشد که از مردم «احتجاب» داشته باشی، یک نوع آن این است که بین مردم باشی، اما منظور این است که از حال مردم خبر داشته باشی. تنها یک روش برای اطلاع از مردم وجود ندارد. نتیجه ی دوری از مردم، کم بودن آگاهی از آن ها است. اگر از مردم فاصله گرفتی آن وقت می شود برای تو خوب را بد و حق را باطل جلوه داد و انحراف پیدا خواهی کرد.
وی با اشاره به منابع انگلیسی گفت: اگر به ادبیات دهه ی ۵۰ میلادی توجه کنیم متوجه خواهیم شد این حرف ها به شدت وارد سیاست گذاری عمومی شده. یعنی از وقتی لاسول کتاب نوشت تاثیر افکارعمومی را در سیاست گذاری لحاظ کرده است. در مقاله ی دیگر در همین دهه بیان شده است که، موضوع سیاست ورزی و سیاست گذاری چیزی نیست جز اقناع. سیاست گذاران هر کار که می خواهند بکنند، باید حتما مردم را با خود همراه کنند. چرا که اگر نکنند هیچ سیاستی اجرا نمی شود. سوال اینجاست که آیا سیاستی که از مردم نباشد، آیا مردم با آن همراهی می کنند؟ اگر من نخواهم مسئله ی مردم را حل کنم، و بخواهم مسائل دوستان یا یک محفل یا یک جمع خاص را حل کنم، حتی اگر از مجلس مصوبه هم بگیرد، و حتی اگر این مصوبه ی مجلس یک آثار منفعتی کوتاه مدتی برای عده ای داشته باشد، آیا مردم موظف به همراهی و رضایت هستند؟ در چنین فضایی من تلاش می کنم آگاهی مردم از فرایند های این نوع سیاست گذاری کاهش پیدا کند. در جایی که می خواهیم منافع اکثریت مردم را لحاظ کنیم به شفافیت و اطلاع رسانی نیاز پیدا می شود. این را باید روشن کنیم که آیا در سیاست گذاری می خواهیم منافع عمومی را لحاظ کنیم یا دنبال جا به جا کردن منافع از یک گروه به گروه دیگریم؟
آشنا با اشاره به یک مقاله منتشر شده در سال 2017 گفت: قانون گذاری اقناعی یعنی اقناع، قبل از قانون گذاری شروع می شود. اتفاقی که واقعا افتاده این است که مسئله ی شبکه های اجتماعی و دسترسی عمومی به تلفن های هوشمند شرایط را برای دسترسی به دموکراسی مستقیم فراهم کرده است. استدلال خیلی از مدافعان دموکراسی نمایندگی برای رد دموکراسی مستقیم، عدم امکان دسترسی به نظر عموم بوده است. در شرایطی که توسط این بستر ها می توان نظر عموم مردم را سنجید، چه توجیهی برای دموکراسی نمایندگی باقی می ماند؟ در زمانه ی شبکه های اجتماعی، تصمیماتی که از سیاست های دموکراسی نمایندگی تولید می شود چقدر «مشروعیت» دارد؟