Get Mystery Box with random crypto!

معجزه ای💕👈 بسوی خدا

لوگوی کانال تلگرام hesnabzendegi — معجزه ای💕👈 بسوی خدا م
لوگوی کانال تلگرام hesnabzendegi — معجزه ای💕👈 بسوی خدا
آدرس کانال: @hesnabzendegi
دسته بندی ها: کسب و کار
زبان: فارسی
مشترکین: 19.66K
توضیحات از کانال

🔸وَ اِن یَکادُ الَّذِینَ کَفَروُا لَیَزلِقُونَکَ بِابصارِهِمِ لَمّا سَمِعُو الذِّکرَ وَ یَقُولونَ انَّهُ لَمَجنُونُ وَ ما هُوَ الا ذِکرٌ للِعالَمینَ🔹
تبلیغات
@Ads_tab_e

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 9

2022-12-14 18:01:42 ماجرای دزدی شوهرم ازمن ...

من دختری بودم که در هفت سالگی بعد از طلاق پدر و مادرم به پدرم داده شدم .
این معامله ناخوشایند بدترین روزهای عمرم را برای من و برادرم که پنج سال داشت رقم زد ...

من برای اینکه آینده خوبی داشته باشم با جدیت تمام درس می خواندم تا عمرم به شانزده سال رسید ، اما پدرم مرا به ازدواج مردی در آورد که ده سال از خودم بزرگتر بود ، پدرم برای این ازدواج از من هیچ نظری نپرسید و من نیز معترض نشدم . زیرا این تنها راه نجات من از آن زندگی بود .

شوهرم انسان خوبی بود و تنها عیبی که داشت این بود که مرا از درس خواندن باز داشت .
من موافقت کردم .. و خودش به شغل آزاد یعنی رانندگی و حمل و نقل پرداخت و در جده زندگی خود را شروع کردیم ...
من برای او دو دختر و یک پسر به دنیا آوردم ..
زندگی ما اینچنین می گذشت که پدرم فوت کرد و ثروت زیادی برای من به ارث گذاشت .

شوهرم با ارث من کنار دریا یک ویلای زیبا خرید ... بدین ترتیب حرص و طمع او را گرفت و مرا گول زد ، او به من گفت که همه داراییم را به نام او کنم زیرا به خاطر وکالت و کارهای دیگر .. بهتر است که همه چیز به اسم یک مرد باشد .
علاوه بر ویلا زمینی نیز خرید و همه چیز خود را به قصر ویلایی که ساخته بودیم انتقال داد ...

من خیلی خوشحال بودم واحساس می کردم یک ملکه هستم .
تا روزی از روزها اتفاقی رخ داد که مثل صاعقه وجودم را نابود کرد ..
شوهرم زن دوم گرفته و او را به خانه مان آورده بود !!!

همهٔ خوشحالیم به غم واندوه تبدیل شد ...به گریه افتادم .. او با تمام بی شرمی گفت اینجا خانه من است اگر خوشت نمی آید در باز است می توانی بروی !!
من با وجود وکیل و پی گیری های برادرم نتوانستم کاری از پیش ببرم .. و چیزی که مانده بود دعواهای پوچ و اهانتهای او و همسرش برای من بود ...
بنابراین بچه هایم را برداشتم و به ریاض و نزد مادرم برگشتم .. مدتی را فقط در یک اتاق تنها گذراندم و با کسی حرف نمی زدم ، مادرم که استادی بزرگ بود با دوستش دکتر نفیسه حرف زد و او به دیدارم آمد

کمکهای دکتر نفیسه مرا از آن حالت بد روحی در آورد .
وقتی که بهتر شدم به فکر ادامه تحصیل افتادم . به دانشگاه وارد شدم و به درجه خوبی نائل آمدم . سپس برای تکمیل تعلیمات پزشکی ام راهی آمریکا شدم . الحمدلله همه چیز برایم آسان تمام شد و توانستم به اهدافم برسم...

نه سال در آنجا تدریس کردم . حتی به فکرم هم نمی رسید که یک روز به وطنم باز گردم و خود را از خاطرات تلخ گذشته ام کاملا دور کرده بودم . تا اینکه روزی مادرم به دیدنم آمد و فرزندانم را نیز با خود آورده بود ..

به خاطر مادرم به وطنم بازگشتم در حالیکه گواهینامه جراحی زیبایی داشتم در بزرگترین بیمارستان حکومتی در ریاض مشغول به کار شدم . واین از فضل پروردگارم بود .بعد از یکسال برای یک دوره مهم به بریتانیا رفتم و ماندنم در آنجا نیز یکسال طول کشید...

یکی از روزها من و چند دکتر را برای یک مورد فوری فرا خواندند برای عمل دو نفر که اعضایشان در حادثه رانندگی قطع شده بود ، آنها را هشت ساعت عمل کرده و بخیه زدیم .
سپس از اتاق عمل بیرون آمدم .... از حال آنها پرس و جو کردم . پرسنل بیمارستان پرونده آن دو نفر را به من دادند وقتی به آن نگاه کردم شوکه شدم و گذشته ام جلوی چشمانم آمد !
آن دو نفر که آنها را جراحی کرده بودیم آنها کسی جز شوهر سابقم و زنش نبودند !!

سبحان الخالق ، خداوندی که جزا عقاب آنها را پیش من آورده بود !!

بعد از اینکه حالشان بهتر شد شوهرم مرا شناخت و از من عذر خواهی کرد به خاطر همه بلاهایی که سرم آورده بود ..
او گفت : مرا ببخش و نفرینم نکن به خدا قسم که مرگ را به چشمان خود دیدم ...
گفتم چطور نفرینت کنم درحالیکه رب العالمین تو را اینگونه نزد من آورد ؟!
به شرطی که اموالم را به من باز گردانی تو را خواهم بخشید .
او رفت و خانه را فروخت و همه چیز را به من بازگرداند حتی بیشتر از حقم را ..

حمد وسپاس برای خداوندی که حقم را به من بازگرداند اگر چه بعد از سالها ...

⚘|❀ @hesenabzendegi ❀|⚘
577 views15:01
باز کردن / نظر دهید
2022-12-14 18:00:55 پادشاهی را وزیری عاقل بود از وزارت دست برداشت. پادشاه از دگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست؟ گفتند از وزات دست برداشته و به عبادت خدا مشغول شده است. پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟ گفت از پنج سبب: اول: آنکه تو نشسته می ‌بودی و من به حضور تو ایستاده می‌ ماندم اکنون بندگی خدایی می ‌کنم که مرا در وقت نماز هم، حکم به نشستن می‌ کند. دوم: آنکه طعام می ‌خوردی و من نگاه می ‌کردم اکنون رزاقی پیدا کرده ‌ام که او نمی خورد و مرا می‌ خوراند. سوم: آنکه تو خواب می‌ کردی و من پاسبانی می ‌کردم اکنون خدای چنان است که هرگز نمی ‌خوابد و مرا پاسبانی می‌ کند. چهارم: آنکه می ‌ترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسیب نخواهد رسید. پنجم: آنکه می ‌ترسیدم اگر گناهی از من سرزند عفو نکنی، اکنون خدای من چنان رحیم است که گناهانم را میبخشاید. خدایا ما را یک لحظه به حال خود وامگذار...

⚘|❀ @hesenabzendegi ❀|⚘
353 views15:00
باز کردن / نظر دهید
2022-12-14 18:00:39 در عالم کودکی به مادرم قول دادم که همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم. مادرم مرا بوسید و گفت:
«نمی‌توانی عزیزم!»
گفتم:
«می‌توانم، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم.»
مادر گفت:
«یکی می‌آید که نمی‌توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی.»
نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم ولی خوب که فکر می‌کردم مادرم را بیشتر دوست داشتم. معلمی داشتم که شیفته‌اش بودم ولی نه به اندازه مادرم.
بزرگتر که شدم عاشق شدم.
خیال کردم نمی‌توانم به قول کودکی‌ام عمل کنم ولی وقتی پیش خودم گفتم:
«کدام یک را بیشتر دوست داری؟»
باز در ته دلم این مادر بود که انتخاب شد.
سالها گذشت و یکی آمد.
یکی که تمام جان من بود. همان روز مادرم با شادمانی خندید و گفت:
«دیدی نتوانستی.»

من هر چه فکر کردم او را از مادرم و از تمام دنیا یشتر می‌خواستم.
او با آمدنش سلطان قلب من شده بود.
من نمی‌خواستم و نمی‌توانستم به قول دوران کودکی‌ام عمل کنم.
آخر من خودم مادر شده بودم!

⚘|❀ @hesenabzendegi ❀|⚘
‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌
344 views15:00
باز کردن / نظر دهید
2022-12-14 18:00:08
وقتی که"نصف دانه خرما"
مارا از آتش جهنم دورمیکند،

و"صدقه" دادن..
خشم پـروردگارراخاموش میکند،

و"دو کلمه"..
میزان اعمال ماراسنگین میکند:
"سبحان الله وبحمـده "
"سبحان الله العظیـم"..

و"روزه یـکروز"..
مارا هفتادسال ازجهنم دورمیکند،

و"وضو گرفتن"..
گناهان اعضای بدن رامحو میکند،

و"ثـوابی"..
که دهـهابرابر میشود..

و"گنـاهی"که..
باتوبه ای خالصانه بخشیده میشود،....!

پس چرا بعضی ها فکرمیکنند..
که"بــهشت" دور اسـت .

⚘|❀ @hesenabzendegi ❀|⚘
442 views15:00
باز کردن / نظر دهید
2022-12-14 13:29:18 آیا زن دو قلب دارد؟؟

بله قرآن کریم ثابت کرده که، برای زن دو قلب وجود دارد...!!!

در کنفرانسی که، تعدادی از بزرگان دینی و بسیاری از دانشجویان حضور داشتند...

دکتر از اعجاز قرآن و فصاحت و بلاغت و دقت و ریزه کاری پروردگار صحبت به میان آورد...
به طوری که اگر کلمه ای به جای کلمه دیگری قرار گیرد، معنا و مفهوم آن تغییر می کند، و برای حاضران در کنفرانس نمونه هایی ذکر کرد...

یکی از دانشجویان ملحد بلند شد و گفت:
حرف شما را قبول ندارم!! کلماتی در قرآن وجود دارند که، دلیل بر رکاکت قرآن کریم است!!!

دلیل این آیه قرآن
(ما جعل الله لرجل من قلبین في جوفه):
ما برای مرد دو تا قلب قرار ندادیم.
[سوره الأحزاب آیه 4]

چرا خداوند متعال گفته "مرد" و نگفته "انسان"...!!!
همه انسانها دارای یک قلب هستند، حالا چه زنان باشند یا مردان ... بعد از این سوال سکوت عجیبی سالن را فرا گرفت...

و تمام نگاهها بسوی دکتر خیره شدند و منتظر جواب قانع کننده از طرف دکتر شدند...؟؟
ظاهراً کلام دانشجو درست بود، در درون ما تنها یک قلب و جود دارد...
حالا چه مرد یا زن...
پس چرا خداوند متعال فرموده برای مرد...؟!!!
جواب رابخوانید: جوابی که در نهایت دقت و شگفت انگیزی است .. محال است که، به این جواب برسی مگر با تفکر عمیق در آیات الهی...

بله مرد محال است که، دارای دو قلب باشد در درونش...اما زن هرگاه که باردار شد با خود دو تا قلب حمل می کند.
پس در این صورت در درونش دارای دو قلب است، یکی مال خودش و دیگری مال بچه ای که به آن حامله است...نگاه کنید به معجزه پروردگار بروی کره خاکی!!!

کتاب پروردگار باتمام کلماتش معجزه است.
همه آیاتش، خداوند متعال هیچ کلمه ای را در آیه ای قرار نداده مگر اینکه، دارای حکمتی استوار است، که اگر کلمه ای در جای کلمه دیگری قرار گیرد، معنی آن بهم می خورد.

⚘|❀ @hesenabzendegi ❀|⚘
685 views10:29
باز کردن / نظر دهید
2022-12-14 13:28:51 آیا می دانید

چرا در مکه مکرمه فرودگاه وجود ندارد؟
یا چرا هواپیماها در آسمان مکه پرواز نمی کنند؟
مطلبی بسیار مهم است که سؤالات زیادی در این باره از اندیشمندان مسلمان شده است...
به این دلیل که کعبه مبارک در مرکز زمین قرار دارد،نیروی مغنا طیسی زیادی دارد
به خاطر این است که هیچ هواپیمایی نمی تواند بر روی آن پرواز کند،چون موتور آن از کار می افتد.
و حتی پرندگان هم نمی توانند بر روی آن پرواز کنند.
شاید بگویید مگر این نیست که مکه مملو از کبوتر و پرندگان دیگر است.
بله درست است؛ پرنده در آنجا هست،
ولی (سبحان الله )هیچ پرنده ای نمی تواند بر روی کعبه مبارک پرواز کنند. فقط در اطراف آن می چرخند.

 ⚘|❀ @hesenabzendegi ❀|⚘
507 views10:28
باز کردن / نظر دهید
2022-12-14 13:28:36
برای حل مشکلاتت
نه گریه کن نه سکوت...
فقط وفقط به خداتوکل کن
و از او بخواه
خدایا
به بزرگیت قسم
گره از کار همه بندگانت بگُشا

⚘|❀ @hesenabzendegi ❀|⚘
557 views10:28
باز کردن / نظر دهید
2022-12-13 20:27:37
انگیزه درس خوندن برای کنکور نداری؟
صفری و هیچی نخوندی؟

کلاس و جزوه و برنامه و روش های مطالعه دارن اینجا

t.me/+NWAXw6SjGoo2OTVk

بالغ بر ۱۰۰۰ کارنامه کنکور و ۶۰۰ ویس مصاحبه
666 views17:27
باز کردن / نظر دهید
2022-12-13 17:36:19
هیچ "مدرسه ای" و "دانشگاهی"
بالاتر از "تجربه" نیست!


افسوس که..."شهریه" آن
به گرانی "عمر" است.


⚘|❀ @hesenabzendegi ❀|⚘
506 views14:36
باز کردن / نظر دهید
2022-12-13 17:36:19 وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز
و دویدن که آموختی، پرواز را.

راه رفتن بیاموز...
زیرا راههایی که می روی جزئی از تو
می شود
و سرزمین هایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند.

دویدن بیاموز...
چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زود باشی دیر.

و پرواز را یاد بگیر ...
نه برای اینکه از زمین جدا باشی
برای آن که به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی.

#عرفان_نظر_آهاری

اگر موفق شدید به کسی خیانت کنید
آن شخص را احمق فرض نکنید
بلکه بدانید
او خیلی بیشتر از آنچه لیاقت داشته اید
به شما اعتماد کرده است...

باب مارلی

⚘|❀ @hesenabzendegi ❀|⚘
371 views14:36
باز کردن / نظر دهید