Get Mystery Box with random crypto!

#دوستان_من اولین چیزی که ازش پرسیدم اسمش بود ، متین ۱۴ سا | حقوق دون : )

#دوستان_من


اولین چیزی که ازش پرسیدم اسمش بود ، متین

۱۴ سال بیشتر نداشت و اهل اراک بود ...

حالش خوب کنار تخت من نشسته بود

همراهم ازش پرسید تنها اومدی ؟!

گفت : نه ، با ماشین یکی داشتیم میومدیم که ماشین خراب شد و بابام کمک کرد تا ماشینش رو درست کنه و بیرونه،!

باباش که اومد یه نایلون پر دستش بود...
چهره درد کشیده ایی داشت ( میخام توصیف کنم ولی نمیتونم ) سریع فلاسک چایی رو بیرون اورد و چایی ریخت و به من و همراهم تعارف کرد ...

من که شرائط چای خوردن نداشتم ولی همراهم گرفت چایی رو ...

وقتی دنبال قند میگشت گفت : بقیه جای دیگه تفریح میکنن و ما هم اینجا ، فک کن اومدیم سفر !


حالم خوب نبود ... بلا تکلیفی داشت میکشت! چی میشد ؟ نمیدونستم ...

با متین صحبت کردم ...
+کلاس چندمی؟
_دوساله مدرسه نمیرم

+چخوب بهترین کار زندگیتو بکن ... (منی که خسته از درس بودم ) حالا میخای چیکار کنی آینده ؟! برو یع حرفه یاد بگیر درآمدش خوبه وراحت

_ نمیدونم به سنگ شناسی علاقه دارم

سکوت کردم و نفهمیدم یعنی چی ...

خواب و بیدار بودم ... ۳ روز بود با داروهای مسکن و آمپول های که تزریق میکردن دنبال بیمارستان بودم ...

متوجه شدم هیشکی نمیتونست ازش خون بگیره!

شنیدم متین میگفت : بعد فلانی من از قدیمی های بخش خون هستم ...

همراهم با پدرش دوست شد ... شمارشو داد کاری داشتن بهش بگن ...

۱۵ روز یا بیست روز نمیدونم که پدرش زنگ زد به همراهم که بیا کمک متین فوت شد!


@hoghogh_don