Get Mystery Box with random crypto!

#پارسی_در_دادگستری پالایش زبان پارسی عمد = دانسته، خودکرد، | حقوقدانان ایران

#پارسی_در_دادگستری

پالایش زبان پارسی

عمد = دانسته، خودکرد، آگاهانه، کامَکی، دیده و دانسته، از روی آگاهی
عمداً = دانسته، آگاهانه، از روی آگاهی، خودخواسته، خودکرده، کامَکیها، خودکامگی، از دستی، دستی، دستی‌دستی، به‌دلخواه
عامدا = دانسته، آگاهانه، از روی آگاهی، خودخواسته، خودکرده، کامَکیها، خودکامگی، از دستی، دستی، دستی‌دستی، به‌دلخواه
عامدانه = دانسته، آگاهانه، از روی آگاهی، خودخواسته، خودکرده، کامَکیها، خودکامگی، از دستی، دستی، دستی‌دستی، به‌دلخواه
عمدی = دانسته، آگاهانه، از روی آگاهی، خود خواسته، خودکرده، خودکامگی، از دستی
غیرعمد = ناخواه، ناخواست
قتل عمد = خواه‌کُشی، کُشِشِ خواستی
قتل غیرعمد = ناخواه‌کُشی، کُشِشِ اَخواستی، کُشِشِ ناخواست
تَعَمُد = دانسته‌کاری، آگاهانه، از روی آگاهی، دیده و دانسته، هامیشکاری
تَعَمُدا = آگاهانه، از روی آگاهی، دیده و دانسته، دستی
مُتَعَمِد = خودکرده، خودکننده، خودکن

نمونه:
آزارم می‌دهی، به‌عمد یا غیرعمد خدا می‌داند =
آزارم می‌دهی، خواسته یا ناخواسته خدا می‌داند

عمد داشت که همه مشکلش را بفهمند =
می‌خواست که همه گرفتاری‌اش را دریابند

عمدش در این کار مشهود است =
خواهندگی‌اش در این کار پیداست
کامَکی‌اش در این کار آشکار است
آگاهانه‌بودن این کار روشن است


راننده‌ای در آلمان، تعمدا عابران را زیر گرفت =
راننده‌ای در آلمان، آگاهانه رهگذران را زیر گرفت
منبع / ادب‌سار

@hoghoghdanan_iran
#کانال_حقوقدانان_ایران