Get Mystery Box with random crypto!

‍ ساراگینا تا کلودیا تا اینجای فیلم مقدمه ای بوده بر موخره د | کافه هنر

ساراگینا تا کلودیا
تا اینجای فیلم مقدمه ای بوده بر موخره دو قسمت نهایی فیلم . اول صحنه برخورد و دیدار با کلودیا و دوم جشن نهایی.

مقدمه فلینی این است :
گوییدو بحران میانسالی دارد که ناشی از مرگ هراسی است . هراس از رسیدن به انتهای خط باعث ایجاد بحران شده است . برای پرش از این بحران نیاز به الهام دارد . برای غلبه بر این بحران به درون نگری میپردازد . او متوجه قسمت زنانه وجود خود یا آنیمای خود می شود . قسمت اسرار آمیز و الهام بخش وجود خود . برای حل بحران الهام به این قسمت اسرار آمیز وجود خود نیاز دارد . در آنیمای خود از ساراگینا تا کلودیا را میبیند. او در نهایت از کلودیا انتظار دارد که بحران الهام او را حل کند .
بالاخره برخورد رویایی کلودیا و گوییدو رقم می‌خورد و مقدمه چینی های فلینی به انتها رسیده و موخره فیلم آغاز می شود . .
آرزوهای گوییدو برای ادامه مسیر زندگی تا مرگ. او میخواهد خود را فدای یک هدف کند . او میخواهد از کثرت به سمت وحدت حرکت کند . او دنبال چیزی می‌گرده که به آن ایمان داشته باشه . چیزی که بسیط باشه و شامل همه چیز بشه . میخواهد به چیزی متصل بشه که بینهایت باشه تا از سد مرگ بگذره )

کلودیا :
_مردی مثل تو که هیچ کس رو دوست نداره خیلی احساس برانگیز نیست از بقیه چه انتظاری داره ؟ تقصیر خودته .
_ توی اون کلاه مثل پیرمردها شدی ( اشاره به مرگ و عصبانیت گوییدو )
_ تو با دختری ملاقات می‌کنی که بهت یک زندگی تازه میده و و بعد پسش میزنی ؟

گوییدو :
_چون خوبیت ندارد زن باعث تغییر مرد بشه .

اینجا کلودیا ایراد و درد اصلی گوییدو را به او میگوید :
««چون نمیدونی چطور میشه عاشق شد»» و این جمله رو چندین بار تکرار می‌کنه .
نسخه کلودیا عاشق شدن است ‌

کلودیا بارها ایراد اصلی گوییدو برای رفع بحران الهام و رفع ترس از مرگ را به او میگوید .
گوییدو آب مقدس را خورد و جواب نگرفت و حالا در برابر نسخه ای جدید قرار گرفته است .
اما ایراد کار گوییدو کجا است که نمی‌تواند برای رفع بحران خود عاشق شود و مشکل او چیست ؟
فلینی در قسمت پایانی در کنار سازه بزرگ پرتاب سفینه این سوال را جواب میدهد .
#علی_ملکمحمد
8½ 1963
Join @honar7modiran