Get Mystery Box with random crypto!

‍ روایت هیو از دره در طول مدت زمانی نسبتا طولانی اتفاق می‌افتد | کافه هنر

‍ روایت هیو از دره در طول مدت زمانی نسبتا طولانی اتفاق می‌افتد. ما گذر زمان را و جابجا شدن فصل‌ها را به زیبایی مشاهده می‌کنیم و مهمتر از آن، حرکت هیو در طول زمان از یک پسربچه (که غالبا در خانه کنار مادر و خواهر دیده می‌شود) به یک مردِ واقعی که با وجود سن پایین در معدن به کار مشغول می‌شود. هیو در ابتدا حسرت‌بار به گردهای زغال چسبیده به بدن برادرانش نگاه می‌کند و به نوعی تمنای رسیدن به وضعیت آن‌ها را دارد. به واسطه‌ی خالی شدنِ تدریجیِ خانه ی مورگان.
شاید یکی از لحظاتی که هیچوقت از یاد نبریم، اولین روزِ کاریِ هیو باشد. قهرمان ما با آن لباس‌های گشاد از خانه بیرون می‌آید، چند قدم جلوتر می‌رود سپس برمی‌گردد و نگاهی به سمت خانه و همینطور دوربین کرده، سری تکان می‌دهد و حرکت می‌کند. جالب است که ما در نماهای پیشین فردی را در آستانه ی درب و درحال بدرقه کردن هیو ندیده‌ایم. پس این نگاه هیو به کیست؟ اینجا باز به همان نکاتی که قبلا اشاره شد بازمی‌گردیم. دوربینِ خاصِ فورد اولویت خود را بر داخل و خانه می‌گذارد. بسیاری از صحنه‌ها (مثل استقبال از مردان خانه بعد از بازگشت از معدن) را از درون به بیرون می‌گیرد و به این شکل به خانه، اهمیتِ بیشتری می‌دهد و آن را از یک خانه ی ساده و یک محیط بی اهمیت به یک کاراکتر مهم که دارای نگاه خاص خود است ارتقا می‌دهد. درواقع آن نما، بدرقه ی هیو برای اولین حضورش در معدنست و آن نگاه هیو به خانه است و به همه ی ما که او را می‌نگریم. البته در مسیر این حرکت و رشدِ هیو نمی‌توان از حضور بسیار موثر آقای گروفید و آن ایمانی که پاهای او را خوب می‌کند چشم پوشید. رابطه ی بین هیو و گروفید به شدت درست تبیین شده‌است که به آن بیشتر اشاره خواهد شد.
بیاد بیاورید که پس از مرگ ایوور (پسرِ بزرگ مورگان)، فرزندش به دنیا می‌آید و این همان ادامه داشتن زندگی و حرکت است: یکی رفت و یکی آمد، زندگی ادامه دارد. علاوه بر این‌ها مکث‌هایِ دوربینِ فورد برروی رفتنِ تک‌تکِ پسران به مکانی نامعلوم (که آخرینِ آن‌ها هیو است) همین را بیش از پیش اثبات می‌کند. مهم نیست که این‌ها به کجا می‌روند. این رفتن، همان حرکت به‌سوی آینده‌ای نامعلوم و درعینِ حال امیدوارانه است.
#حامد_حمیدی
| How Green Was My Valley 1941
Join @honar7modiran