Get Mystery Box with random crypto!

‍ آیا فورد دربرابر هیو بیکار می‌ایستد و زیاده‌رویِ هیو در تمنا | کافه هنر

‍ آیا فورد دربرابر هیو بیکار می‌ایستد و زیاده‌رویِ هیو در تمنایِ گذشته، اثر را به سانتی‌مانتالیسم می‌کشاند؟ آیا فورد، نگاهی مرتجعانه به گذشته دارد به طوریکه کمی اشک مخاطب دربیاید و در تمنای گذشته و آیین‌ها، در زمان دست و پا بزند و گیر کند؟ جواب، یقینا خیر است و باید دید چگونه فیلمساز به مثابه ی یک روشنفکرِ واقعی به مسئله سنت/تمدن و گذشته/آینده می‌نگرد.

علاوه بر کلیسا، تاحدی ساختار سنتی و خاله‌زنک‌وارِ جامعه مورد طعنه و سرزنشِ فیلمساز قرار می‌گیرد. یکی از سکانس‌های مربوط به این مسئله، سکانس اجتماع زنانِ مسن و صحبت درباره ی آنگهاراد است. نمایی لانگ از زنانِ سیاه‌پوش که حتی کمی خنده‌دار به نظر می‌آید. شوخ‌طبعیِ ذاتیِ فورد اینجا در خدمت دست‌انداختنِ خاله‌زنک‌بازی‌های این جماعت قرار می‌گیرد و این مسئله از آن درِ گوشی صحبت‌کردن‌ها و نماهای جالبِ فورد از پیرزنان کاملا مشخص است. و از همه بهتر دیزالوِ انتهایی سکانس: یکی از پیرزنان می‌گوید که نباید درباره ی این مسئله (تهمتِ خودشان یعنی طلاق و خیانت آنگهاراد) سخن بگویند و همه به‌اتفاق سر تکان می‌دهند و تایید می‌کنند. دیزالو به تمسخر هیو توسط بچه‌ها در معدن که نشان از پخش شدنِ شایعه دارد. به همین زیبایی و قدرت، فیلمساز تا حد زیادی آن‌ها را دست می‌اندازد و علاوه بر آن با نقد کردنِ گذشته به استقبالِ آینده و تمدن می‌رود. البته باید دانست که فورد، در بسیاری از موارد هم‌جهت با هیو به گذشته و آیین‌های انسانیِ آن می‌نگرد اما اجازه هم نمی‌دهد که این نوستالژی، باعثِ اشک و آه و سکون شود و مانعِ حرکت.

همانگونه که اشاره شد در جهان‌بینی فورد چیزی نباید مانعِ حرکت شود حتی اگر آن چیز، گذشته ی مطبوع باشد. در اینجا نیز نگاه به گذشته و مرور خاطراتِ شیرینِ آن نه‌تنها مانع حرکت و به استقبالِ آینده رفتن نمی‌شود، بلکه پشتوانه ای برای آن قرار می‌گیرد.
#حامد_حمیدی
How Green Was My Valley | 1941
Join @honar7modiran