Get Mystery Box with random crypto!

بازیِ خونین جعفر شیرعلی نیا به بهانه سالگرد پذیرش قطعنامه ۵۹ | هنر مدیریت

بازیِ خونین
جعفر شیرعلی نیا
به بهانه سالگرد پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران

پروفسور برنارد رایش درمقاله‌ی اسراییل و جنگ ایران وعراق می‌نویسد: «بهره‌ی اصلیِ اسراییل ازجنگ ایران وعراق آن بودکه این دو قدرت منطقه‌ای که هردو دشمن اسراییل محسوب می‌شدند، علیه یکدیگر واردجنگ شدند وفرصت استراحتی برای اسراییل فراهم شد.» اومعتقد است اسراییل به دنبال «حفظ موازنه‌ی قوابرای طولانی‌کردن جنگ وجلوگیری ازپیروزی یکی ازدو طرف بود.» درتحلیل رایش، جنگ علاوه بردرگیر نگه داشتن این دوکشور،جهان عرب را به دوقطب تبدیل کرده بود؛ یک قطب، سوریه، لیبی ویمن جنوبی وقطب دیگر اردن، مصر وکشورهای حاشیه‌ی خلیج‌فارس و«دودستگی جهان عرب، مانع تشکیل جبهه‌ی متحدی علیه اسراییل شد»

گویا سیاست آمریکاهم ادامه‌ی جنگ خونین ایران وعراق بود؛ تاوقتی که برنده‌ای نداشته باشد. الکواری نماینده‌ی وقتِ قطر درسازمان ملل، درباره‌ی موضع آمریکاوشوروی درجنگ می‌نویسد: «درواقع این دوابرقدرت، به رغم تاکیدهایی که بر خلاف آن داشتند، ازتداوم جنگ وطولانی شدن آن، مادام که هیچ‌یک ازطرفین نتواند بردیگری غلبه داشته باشد، احساس رضایت می‌کردند.»

در سال‌های جنگ تاوقتی که ایران وعراق کشورهای هم راویران می‌کردند، قدرت‌های جهانی باوجود اظهارنگرانی از ادامه جنگ، تلاشی عملی و جدی برای پایان دادن به آن نکردند. آنهاسال هفتم تصمیم گرفتند جنگ راپایان دهند.

تحلیلگران ایرانی موفقیت نسبی کربلای 5(زمستان 65) را درتصمیم ابرقدرتها برای پایان دادن به جنگ موثرمی‌دانند اما اغلب تحلیلگرانِ غیرایرانی ناامن شدن خلیج فارس درجنگ دریایی وافشای ماجرای مک فارلین رامهمترین دلیل تصمیم آمریکابرای پایان دادن به جنگ می‌دانند.

افشای پرسر وصدای ماجرای مک‌فارلین در آبان 65، که درجهان به ماجرای کمک آمریکا و اسراییل به ایران معروف شد، کار رابرای بازی دوگانه‌ی آمریکایی‌ها سخت کردو آمریکا تحت فشارشدیدی قرارگرفت وبه تعبیر کدی و گازیوروسکی آمریکایی‌ها به این جمع‌بندی رسیدند که: «باید به‌گونه‌ای مستقیم برای پایان دادن به جنگ طولانی ایران و عراق مداخله نمایند.»

تیر66 قطعنامه‌ی 598 برای پایان دادن به جنگ تصویب شد. واکنش ایران به قطعنامه منفی بود اما برای اولین‌بار تمام 5 عضو دائم شورای امنیت برای پایان دادن به جنگ تفاهم کرده بودند. به روایت دبیرکل سازمان ملل در جلسه‌ای که مهر66 او با 5 عضو دایم شورای امنیت برگزار کرد؛ شولتز وزیرخارجه‌ی آمریکا در جمع‌بندی نظر 5 کشور گفت: «همه‌ی ما پایان جنگ را می‌خواهیم. همه‌ی ما از قطعنامه‌ی 598 حمایت می‌کنیم»

دکوییار، دبیرکل سازمان ملل، درخاطراتش درباره‌ی سیاست آمریکا دراین مقطع از جنگ می‌نویسد: «نظر قطعی ایالات متحده این بود كه برای پایان جنگ: (1) عراقی‌ها بایدبه‌خوبی مقاومت كنند تا مانع هر گونه پیروزی ایران شوند. (2) جنگ بایدبیش از هرزمانی برای ایرانی‌ها رنج‌آور شود. (3) جریان سلاح به ایران باید از طریق قطعنا‌مه‌ی دیگری درشورای امنیت كاهش یابد و (4) فشاربین‌المللی درابعاد وسیعی به این كشور واردشود.»

بسیاری دریافتند که جنگ ماه‌های پایانی خود راسپری می‌کند. محمدجوادظریف از دیپلمات‌های ایران درسازمان ملل به خاطردارد که حدود دی‌ماه 66: «مایکل اشتاینر من را صدا کرد وگفت که من یک نکته‌ای رابه تو بگویم وآن این است که شما الان دست بالا رادارید، ولی امسال سال شکست شمادرجنگ است. قبل از این‌که شکست بخورید قطعنامه رابپذیرید. هیچ‌وقت این ازذهنم بیرون نمی‌رود.»

چندماه پس ازاین گفتگوسخنان نماینده‌ی آلمان درسازمان ملل به واقعیت پیوست ودربهار 67 ایران شکستهای پی‌در‌پی وسختی را در جبهه‌های جنگ تجربه کرد. فاو، شلمچه، جزایر مجنون را که درعملیاتهای سخت وطولانی‌مدت در چند سال گرفته بود درعملیاتهای سریع دشمن در عرض چندماه ازدست داد وباسخت شدن و زجرآورشدن جنگ، قطعنامه‌ی 598 راپذیرفت.

سودهای سرشاربسیاری ازکشورهاو شرکت‌های بین‌المللیِ فروش سلاح ومنافع بسیاری که در حاشیه‌ی جنگها وجود دارد، تاچه حد درادامه‌ی جنگ تاثیرداشت؟ مقامات ایرانی بویژه مسئولان وزارت خارجه تاچه حدبه انگیزه‌ی اصلی ابرقدرت‌ها وکشورهایی که منافعشان درطولانی شدن جنگ بودپی بردند؟ عجیب آن که درایران نیز نگاهی مسلط وجود داشت که تلاش دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ راتلاشی خائنانه تفسیر می‌کرد.آیاممکن است گاه بازی خورده باشیم و با اصرار بر ادامه‌ی جنگ در زمین ابرقدرتها بازی کرده باشیم.

مجمع فعالان اقتصادی





@honaremodiriat