2022-08-26 14:23:41
تاریخ معاصر ایران / یک رخداد
رییس پلیس شهربانی #تهران ربوده شد. این، تیتر #روزنامههای_ایران در #بهار سالی است که تابستانی داغ و پُر تنش را می گذراند؛ تسخیر خیابانهای تهران توسط قوای ارتش و اوباشان چماق به دست، و نهایتا سرنگونی دولت #مصدق. ماجرای ربودن سرتیپ #محمود_افشار_طوس، یکی از تلخ ترین حوادث تاریخ ایران است.
روز ۶ اردیبهشت ۱۳۳۲ بعد از چند روز بیخبری از سرتیپ محمود افشارطوس، رییس وقت شهربانی کل کشور، جسد وی در غاری حوالی لشکرک تهران پیدا شد.
فرمانداری نظامی تهران روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۲، شش روز پس از پیدا شدن جسد افشارطوس، اطلاعیهای صادر کرد و قتل او را کار عدهای از افسران بازنشسته و مخالفین دولت دانست. دکتر مظفر بقایی و سرلشکر #فضلالله_زاهدی در این اطلاعیه تلویحاً متهم شده بودند که در این #جنایت دست داشتهاند. گفته میشود: چند روز قبل از حادثه، #شاه، از طریق خط مستقیم تلفنی که بین او و رییس شهربانی وجود داشت و ماموران هم آن را کنترل میکردند، به افشارطوس تلفن میکند و میگوید: جمعی از افسران بازنشسته خواستههایی دارند و شما بروید و ببینید چه میگویند و در این مورد با سرتیپ نصرالله زاهدی صحبت کنید. دوستی آنها به قدری بود که افشارطوس به فکرش خطور نمیکرد که توطئهای در کار باشد، در شب موعود حدود ساعت ۹ شب افشارطوس در خیابان #سعدی از اتومبیلش پیاده میشود و پس از پیمودن نیمی از مسافت خیابان از فردی آدرس خانه حسین خطیبی را سوال میکند. شاگرد اظهار بیاطلاعی میکند. همین بعدا سرنخی به دست ماموران میدهد. به هر حال در خانه خطیبی، سرتیپ نصرالله زاهدی، سرتیپ بایندر و سرتیپ دکتر منزه (شاگرد پزشک احمدی، تزریقاتچی زندان) و سرگرد فریدون قرائی و خود خطیبی، دوست نزدیک دکتر مظفر بقایی، اجتماع کرده بودند. در آنجا غفلتا از قفا پتویی روی سر افشارطوس میاندازند و دکتر منزه با تزریق آمپولی افشارطوس را بیهوش میکند.
سپس او را در صندوق عقب اتومبیل یکی از حضار جا داده به لشکرک، به خانهای میبرند و پس از شکنجه و کشیدن ناخنهایش وی را به غار تلو برده و در آنجا فریدون قرائی، افشارطوس را خفه میکند. قرائی پس از ارتکاب قتل به قزوین فرار کرده در خانه جعفر ورشوند از مالکان و مخالفان دکتر مصدق و دوست سرتیپ تشعری مخفی میشود. ولی پس از تجسس، ماموران به مخفیگاه او پی میبرند و دستگیرش میکنند.»
بعدها فاش شد که در تمام مدتی که افشارطوس در غار اسیر بود، دست و پا و چشم او بسته بوده، به جز چند عدد تخم مرغ چیز دیگری نخورده بود. روز ششم اردیبهشت جسد طناب پیچ شدۀ شهید افشارطوس در حالی که قرآن کوچکی که قنادی یاس معمولا به مشتریانش هدیه میداد و در جیب کت افسریش بود، کشف شد.
ماجرای ناپدید شدن و مرگش خیلیها را شوکه کرد، از جمله دکتر مصدق را که علاوه بر نسبت سببی که با او داشت آن زمان نخستوزیر بود و مقتول یکی از نزدیکترین یارانش بود. نخستوزیر که دستور پیگیری داد، خیلی زود حقیقت معلوم شد. عاملان جنایت بازداشت شدند، پیکر او بر دوش هزاران نفر تشییع و به خاک سپرده شد. هرچند با وقوع کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت ملی، پیگیری پرونده ناکام ماند و متهمان در محکمهای ناعادلانه حکم برائت گرفتند اما نام او در خاطر بسیاری ماند.
#بهزاد_خورشیدی
@honarnaamehh
835 views11:23