شکست دادن دیگران ساده است. هنر این است که بتوانیم بر دیگران پیروز شویم!
اولین بار که این جملهی زینالعابدین عبدالکلام رئيسجمهور سابق هند را خواندم، حس کردم که حرفش از جنس بازی با کلمات است.
مگر شکست دادن و پیروز شدن دو روی یک سکه نیستند؟ مگر جز این است که «پیروز شدن من» و «شکست خوردن دیگری» همزمان با هم رقم میخورند؟
اما کمی بیشتر که دقت کردم، مفهوم جملهاش را متوجه شدم. این دو واقعاً با هم متفاوتند.
رقابت میتواند دو شکل کاملاً متفاوت داشته باشد. گاهی تلاش و کوشش من صرف این میشود که خودم پیشرفت کنم. اما گاهی تمام دغدغهام این میشود که رقیب را زمین بزنم و به این شیوه، به برندهی میدان تبدیل شوم.
در شیوهی اول، من در پی پیروزی خود هستم و در شیوهی دوم، در تقلا برای شکست دادن دیگری.
"برای اینکه صاحب بلندترین ساختمان شهر باشیم، دو راه وجود دارد. راه اول را همه میدانیم. اما راه دوم این است که همهی ساختمانهای بلندتر از خودمان را خراب کنیم."
در زندگی شخصی، کسبوکار، سیاست و حتی تعامل در سطح جهان، همواره این دو گزینه پیش روی ما قرار دارند: برای «شکست دیگری» تلاش کنیم یا «پیروزی خویش»؟
محمدرضا شعبانعلی