خانم آنا فاندر در کتاب سرزمین مامور های مخفی تعریف میکند بع | هنر زندگي و موفقيت🌹
خانم آنا فاندر در کتاب سرزمین مامور های مخفی تعریف میکند بعد از فروریزی دیوار و فروپاشی جمهوری دموکراتیک آلمان، بقایای پناهگاه هیتلر از زیر خاک کنار کاخ جمهوری پیدا میشود. یک مدتی بلاتکلیف اند که با آن چه کنند؟ اگر تمیز، احیا و موزه اش کنند، ممکن است بشود معبد و پرستشگاه نئونازی ها. اگر تخریب کنند معنی فراموشی و کتمان و انکار تاریخ را می دهد که خط قرمز آلمان جدید است. بعد از چند روز شهردار برلین دستور میدهد پناهگاه را دوباره ببرند زیر خاک و اعلام میکند شاید ۵۰ سال دیگر آیندگان بدانند دقیقاً با آن باید چه کنند. این نوع پاکیزگی، متانت، درایت، صبوری، دور اندیشی و پرهیز از عمل انقلابی در رویکرد آقای شهردار آموختنی است. این وسواس فکری آلمانی در رویکرد به گذشته های سیاه، سنگ بنای فرهنگ آلمان پس از جنگ است. این جدال با فراموشی و انکار گذشته به خودی خود یک مکتب است. یک درسی که گاهی بدجور برای آدم در همه حوزهها لازم است. آن طرف بامش هم میشود یک حس گناه، پشیمانی و شرمندگی دائمی. در ساختمان موزه یهود برلین، ابر ساخته آقای دنیل لیبسکنید، فضاهای خالی هست که خیلی فیزیکی و ملموس جای خالی قربانیان هلوکاست را در جامعه آلمان نشان میدهد. معروف ترین شان صورتک های آهنی زمخت و ترسناک ساخته کادیشمن است که زیر پا فرش شده اند. تجربه وحشتناک به خاطر آوردن و داشتن عذاب وجدان و آگاهی. نگاهی به ظلمی که رفته قبل از اینکه بدانی این صورت های زیر پا نماد چیست. روی آنها قدم می گذاری و دیرتر تازه می فهمی اینها نماد چیست. بعد وحشتت می گیرد از آنکه آنطور روی تاریخ قربانیها قدم زده ای، حواست نبوده. نکته ترسناک ماجرا اینجاست که باید از همان راهی که رفته ای، برگردی و روی همان صورتکهای ترسیده و وحشت زده قدم بگذاری، روی همان تاریخ و برگردی به باقی فضای موزه... به زندگی عادی. @honarzvm