زمانی ذهن ارضا میشود که شما به چیزی که دوست دارید برسید. در ا | 👁 هوشمندى
زمانی ذهن ارضا میشود که شما به چیزی که دوست دارید برسید. در این هنگام ذهن در قلب* آرام میگیرد. وقتی ذهن در قلب آرام بگیرد شادی بهخودیخود از پسش خواهد آمد چون شادی همان ذات حقیقی توست. هرزمان که ذهن برای جستجوی چیزی به بیرون میرود تا تو را خوشحال کند تا زمانی که چیزی که میخواهی را به دست نیاوری خوشحال نیستی. زمانی که آن را به دست آوردی دوباره ذهن در قلب آرام گرفته و خوشحال میشوی. تو بطور مدام در این فکری که چیزی در بیرون از خودت وجود دارد که شادی و خوشبختی برایت به همراه خواهد آورد و رسیدن به آن هدف، شادی عظیمی به همراه خواهد داشت. درواقع آن موضوع و هدف هیچ ارتباطی به شادی ندارد. بلکه شادی زمانی اتفاق میفتد و زمانی شما رضایت خواهید داشت که ذهن در قلب آرام میگیرد. بنابراین برای اینکه ما همیشه شاد باقی بمانیم باید یاد بگیریم که ذهن را در قلب آرام نگهداریم. تا زمانی که به ذهن اجازه ندهیم از قلب بیرون بیاید میتوانیم در هر شرایطی شاد باشیم. درست مثل شخصی که زیر آفتابِ داغ نشسته و در حال سوختن است او سپس به زیر سایه درختی رفته و احساس راحتی میکند. بهمحض اینکه این شخص احساس راحتی کرد دوباره زیر آفتاب رفته و دوباره آفتاب داغ او را میسوزاند و باز دوباره به سمت سایه درخت پناه میبرد. فقط یک احمق میتواند چنین کاری بکند اما این دقیقاً همان کاری است که ما انجام میدهیم. ما به بیرون میرویم تا دنبال چیزی بگردیم که خوشحالمان کند و بعد زمانی که چیزها از بین رفتند احساس بدبختی میکنیم این در حالی است که ما میتوانیم خودمان همین احساس عظیم آرامش و شادی را داشته باشیم. میتوانیم درون این فیلم به هرکجا که میخواهیم برویم و این احساس شادی درونمان هیچ تغییری نکند. شادی، خویش حقیقی تو است. تو همانی.
باید همیشه نسبت به آن آگاه باشی. باید این نکته را با خودت یادآوری کنی که: من مجبور نیستم که به اینجا و آنجا بروم. اگر من به اینجا و آنجا میروم به خاطر این است که خودم میخواهم و این مطلقاً هیچ ارتباطی با شادی ندارد. اینکه من جاهای مختلفی بروم و کارهای مختلفی انجام دهم مرا آدم بهتری نخواهد کرد. تمام دانشی که نیاز داری، درون خودت است. تمام شادی و سروری که نیاز داری، درون خودت است. تمام عشقی که نیاز داری، درون خودت است و ازآنجاییکه خویش همه چیز را فراگرفته و در همه جا حاضر است بنابراین به هرسو که بنگری و هر جا بروی درون خویش هستی. فقط یک خویش وجود دارد. زمانی که آن خویش را بشناسی دیگران هم همان خویش خواهند شد، دنیا همان خویش خواهد شد، درختان، آسمان، سیارات و کل کائنات همان خویش است بنابراین هر جا بروی و هر کاری انجام دهی خویش را خواهی دید و خویش همیشه عشق و محبت و صلح و سعادت است. ازآنجاییکه تو دیگر چیزی را جدا از خودت نمیبینی دیگر چیزی نمیتواند تو را ناراحت کند به این خاطر که تو همه جا در حال دیدن خودت (خویشت) هستی."
#رابرت آدامز *منظور از قلب همان آگاهی یا منشاء است.