بانگ ناقوس در دلم برخاست من سر آسیمهوار و خوابآلود جستم از ج | " هوشنگ ابتهاج "
بانگ ناقوس در دلم برخاست من سر آسیمهوار و خوابآلود جستم از جا چه بود ؟ آه چه بود ؟ روز شادی است ؟ یا نوای عزاست ؟ هیچ کس لب به پاسخم نگشود باد جنبید و کشته شد فانوس شب گرانبار و تیره چون کابوس بانگ ناقوس در دلم برخاست
آه می پرسم از خود این چه نواست ؟ از برای که می زند ناقوس ؟