چون خواب ناز بود که باز از سرم گذشت نامهربان من که به ناز از برم گذشت چون ابر نو بهـار بگریم درین چمن از حسرت گلی که ز چشم ترم گذشت منظور من که منظره افروز عالمی ست چون برق خندهای زد و از منظرم گذشت آخر به عزم پرسش پروانه شمع بزم آمد ولی چو باد به خاکسترم گذشت دریای لطف بودی و من مانده با سراب دل آنگهت شناخت که آب از سرم گذشت منّت کش خیال تواَم کز سر کَرم همخوابهی شبم شد و بر بسترم گذشت جان پرورست لطف تو ای اشک ژاله ، لیک دیر آمدی و کار گل پرپرم گذشت خوناب درد گشت و ز چشمم فرو چکید هر آرزو که از دل خوش باورم گذشت صدچشمه اشک غم شد و صدباغ لاله داغ هر دم که خاطرات تو از خاطرم گذشت خوش سایه روشنی است تماشای یار را این دود آه و شعله که بر دفترم گذشت #هوشنگ_ابتهاج @hoshang_ebtehhaj 12.8K views04:37