Get Mystery Box with random crypto!

نقدی بر معلمان؛ آگاهانه به آموزش ایدئولوژیک نه بگویید حسین رون | Hossein Ronaghi - حسین رونقی

نقدی بر معلمان؛ آگاهانه به آموزش ایدئولوژیک نه بگویید
حسین رونقی


شروع اعتراضات معلمان را نمی‌توان به سال‌های اخیر نسبت داد. از اوایل واقعه ۵۷ و تحولات جامعه ایران و زمانی که شورای اسلامی انقلاب، با پدیده‌ی «انقلاب فرهنگی»، آن‌چه به‌عنوان فرهنگ و آموزش مدنظر حاکمیت جدید بود را در دانشگاه‌های ایران با ریختن خون و سرکوب دانشجویان و فرهنگیان معترض، جایگزین کرد، معلمان با مقاومت و اعتراضی که منتهی به اخراج و محرومیت بسیاری‌شان شد، تن به سرکوب و این تغییرات اسلامی ندادند. برخی از معلمان در این میان با نافرمانی مدنی، آموزش‌های ایدئولوژیک جدید را مردود اعلام کردند و حتی در کلاس‌های درس حاضر نشدند. معلمانی که در نهایت اخراج شدند یا آزارهای فراوان دیدند. به‌همین دلیل و با نگاهی به اسناد، می‌توان گفت اعتراضات و جنبش‌های معلمان، از همان سال ۵۷ آغاز شده است!

با انقلاب فرهنگی که هم‌چون یک کودتا علیه فرهنگ و دانش رخ داد و نهاد آموزش با ساختار نوین به فروپاشی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی منجر شد و نتیجه‌ی آن ظهور و تسلط زبانی دین‌خویی در لباس روشنفکری توسط امثال حسن حبیبی و عبدالکریم سروش بود (که این روزها به‌واسطه‌ی عناصر جریان اصلاح‌طلب، به‌عنوان پیشروان عرصه سیاست، فلسفه و دانشگاه هم شناخته می‌شوند!!) بعد از چهار دهه آیا صرفا با حضور کوتاه در خیابان و مطالبات صنفی می‌توان این سیر طولانی مذکور را متحول کرد یا تغییر داد؟

معلمان و فعالان عرصه فرهنگی طی سال‌های اخیر حضور پررنگی در اعتراضات گاه مجاز (به معنای مجوز ناگفته حاکمیتی که تجمع چندنفره را هم گاهی برنمی‌تابد) و گاه غیرمجاز (به معنای منجر به سرکوب و زندان‌های طولانی شدن) داشته‌اند، با این اوصاف، توان، اراده و انگیزه معلمان در اعتراضات را نمی‌توان نادیده گرفت چرا که همین اعتراضاتی که عمدتا صنفی و بدون رنگ و بوی سیاسی هستند در سال‌های اخیر به‌ندرت با "پس‌گردنی" بعضی معلم‌ها، ماهیت سیاسی به خود می‌گیرند. اجتماعاتی که معلمان گاهاً با شعارهایی چون «جای آخوند در مدرسه نیست» یا «چرا کلاس‌های درس ما با آخوندها پر شده» به آن رنگ و بوی اعتراض به سلطه‌ی ایدئولوژی اسلامی در مدرسه می‌دهند. با این‌اوصاف این سؤال مطرح می‌شود که آیا صرفا حضور کوتاه چند ساعته در‌‌ خیابان برای طرح شعار و درخواست مطالبات صنفی، بدون تسخیر خیابان می‌تواند اثرگذار باشد؟ آیا صرف حضور کوتاه در خیابان و طرح شعار «جای آخوند در مدرسه نیست»، منجر به حذف ساختار تبعیض محور آموزشی می‌شود؟ اساساً زمانی که افرادی با لباس شخصی، نه با لباس آخوندی، در مدارس و آموزشگاه‌ها، عقاید و آموزش‌های مورد نظر حکومت دینی وقت را در ذهن کودکان، نوجوانان و جوانان، تزریق می‌کنند، طرح شعار «جای آخوند در مدرسه نیست» در خیابان فایده‌ای دارد؟

نقش ساختار آموزشی و معلمان، فرهنگیان و دانشگاهیان در ذهن‌شویی کودکان و تبلیغات و آموزش‌های رسانه و تصویری را هم نمی‌توان نادیده گرفت یا کم‌رنگ کرد. دقیقا همین‌جاست که ضرورت دارد به‌شکلی رادیکال جنبش معلمان نقد شود. نیاز جنبش معلمان کنونی تغییر وضعیت از ابزار «بدآگاهی» به ابزار «آگاهی» است، ابزاری که آگاهانه به آموزش غلط نه بگوید و رهایی‌بخش باشد! معلمانی که سال‌ها در مدارس و کلاس‌ها، آگاهانه یا ناآگاهانه به همین آموزش‌های موجود دامن زده و آن‌ها را گسترش داده‌اند پیش از خیابان باید در کلاس‌ها و مدارس و در اندیشه خود، در مقابل این ساختار ویرانگر که ریشه‌های فرهنگ و دانش ایران و مردمانش را نابود کرده، بایستند. مقاومت به شکل نافرمانی مدنی، آموزش ندادن دروس به صورت خواسته شده و حذف پرسش‌های جهت‌دار از امتحاناتی که امکان تغییر در آن‌ها را دارند، می‌تواند آغازی برای یک حرکت اساسی و به دور از هزینه یا خشونت برای چنین تغییرات بنیادینی باشد. ساده‌تر بگویم، در وضعیت کنونی اولویت جنبش معلمان را برای ایجاد تغییر و مطالبه‌گری می‌توان در کلاس‌های درس دید و پس از آن باور کرد که نه فقط با مقاصد صنفی و شخصی، بلکه آگاهانه برای تغییر به تسخیر خیابان روی آوردند.

- ۱ اردیبهشت سالروز مقاومت دانشجویان در مقابل انقلاب فرهنگی است.

@Hosseinronaghi